با دختر عمم دعوام شده بود اومدم بهش بگم حالا بیا منو بخور گفتم بیا بخور جلو پسر عمه هام😐
یه بارم یکی اومد خواستگاری گفت به نظرتون چه کارایی به عهده مرده منم گفتم مثلا زدن پرده😂😑
من شلوار یکی رو بجای شلوارم همسرم شتم
بعد تو حوزه بودیم مدیر ما تپلی بود هروقت راه می‌رفت طمسن میلرزید بعد من ندیدم داره میاد پشتم بود یهو داد زدم بخدا زمین داره میلرزه زلزله شده😂
تو عقدیم شب بالگد زدم اونجاش
ی روز بهم گیرداد زنگ بزن به مامانم و بیشتر اشناشید گفتم من چرا زنگ بزنم گف اون بزرگتره تو ی بار زنگ بزن دیگه اونم زنگ میزنه گف من میرم بخوابم شما بزنگ بحرفین زنگ زدم ننش تحویلم نگرف دوباره زنگ زدم به خودش باگریه میگفتم خاک توسرت منو کوچیک کردی مامانت آداب معاشرت بلدنیس ۶۰ سالشه هیچی بارش نیس بعد مامانش گف خوابه بعدا زنگ بزن 😐 گوشیمو دو روز خاموش کردم محو شدم
یه بار پسر عمم عکس یه دختریو نشونم داد و کلی ازش تعریف کرد گفت میخواد بره خواستگاریش
منم اومدم بگم اره کیس خوبیه گفتم اره
ک و س خوبیه🥴🤐😐
بیچاره کبود شد در رفت
