2733
2739
عنوان

ازدواج نرمال و طبیعی وجود داره ؟

92 بازدید | 18 پست

واقعا وجود داره 

یه ازدواج معلمولی وقتی که طرفین هم سن و سالن و مستقل شدند و عاشقند و خونواده ها هم راضین؟؟

نترس از فرا رسیدن نقطه پایان زندگی، بترس از مجهول بودن نقطه آغاز زندگی.

اره بابا

تایپکای اینجا رو جدی نگیر

اکثرشون دروغ میکن برای پربازدید شدن

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

آره زیاد

تو فامیلای ما همشون

اطرافیانم

به ندرت دیدم راضی نباشن

اونم بیشتر به خاطر مشکلات اقتصادیه

ای ایران ای مرز پر گهر                  ای خاکت سر چشمه ی هنر   دور از تو اندیشه ی بدان               پاینده مانی تو جاودان                                                                                                                               #پاینده_ایران👑💙👑                                   


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
اره بابا تایپکای اینجا رو جدی نگیر اکثرشون دروغ میکن برای پربازدید شدن

اره راست میگی آدم میاد اینجا می‌ترسه 

نترس از فرا رسیدن نقطه پایان زندگی، بترس از مجهول بودن نقطه آغاز زندگی.
اره بابا تایپکای اینجا رو جدی نگیر اکثرشون دروغ میکن برای پربازدید شدن

کاررلا شما چیزی می دونین در مورد فاصله ی سنی خیلی زیاد تو ازدواج؟ 

نترس از فرا رسیدن نقطه پایان زندگی، بترس از مجهول بودن نقطه آغاز زندگی.
2740
کاررلا شما چیزی می دونین در مورد فاصله ی سنی خیلی زیاد تو ازدواج؟ 

تا چند سال مثلا عزیزم؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
اره  من به ازدوج خودم همچین حسی دارم الان

وای چه خوب ایشاللا تا ابد همچین حسی داشته باشی 

می دونی من بکیو خیلی دوست دارم باهم کات کردیم به خاطر فاصله ی سنی زیامون الان که شما همسن هستید این همسن بودن خوبه ؟؟ دوست داشتی ۱۶ سال ازت بزرگتر باشه؟

نترس از فرا رسیدن نقطه پایان زندگی، بترس از مجهول بودن نقطه آغاز زندگی.
وای چه خوب ایشاللا تا ابد همچین حسی داشته باشی  می دونی من بکیو خیلی دوست دارم باهم کات کردیم ...

ما همسن نیستیم ۲/۵سال اختلاف داریم 

واقعا خوبه از لحاظ سنی خیلی بهم میخوریم هم کاملا هم دیگه رو درک میکنیم و تو یه دنیاییم هم جوری که یکم ازم بزرگتره میتونم بهش تکیه کنم 

۱۶ سال خیلیهههههه اصلا حتی بهش فکرم نکن شاید یک زندگی اروم و اوکی از لحاظ مالی داشته باشی ولی واقعا فک نکنم اون حس عشق و سر زندگیه و ... رو باهاش بتونی تجربه کنی 

ما همسن نیستیم ۲/۵سال اختلاف داریم  واقعا خوبه از لحاظ سنی خیلی بهم میخوریم هم کاملا هم دیگه ر ...

۲/۵سال به نظرم خیلی خوبه دقیقا حرفات کاملا درسته ما با هم کات کردیم ولی می‌دونی خیلی گریه می کنم واقعا دوسش داشتم ولی می‌دونم بهترین تصمیمو گرفتم یه ترسی تو دلمه هی میگم اگه از اون آدم بهتر وارد زندگیم نشه چی ترس از تنهایی تو دلم نیست ولی عاشق بودن حس دوست داشتن شدن از طرف یه مرد بیرون از خونواده حس خیلی شیرینه به خاطر همین این تاپیکو زدم که واقعا یه زندگیه معمولی و عاشقانه وجود داره همچین ازدواجی ؟ آیا می تونم یه نفر دیگه رو دوست داشته باشم و حتی بیشتر 

نترس از فرا رسیدن نقطه پایان زندگی، بترس از مجهول بودن نقطه آغاز زندگی.
۲/۵سال به نظرم خیلی خوبه دقیقا حرفات کاملا درسته ما با هم کات کردیم ولی می‌دونی خیلی گریه می کنم واق ...

معلومه که میشه 

ولی در کل ازدواج بحث یک عمر زندگیه فقط با احساسات نباید جلو بره باید بیشتر تمرکزتو بزاری رو عقل و منطق و تجربه بزرگتر ها 

اونطوری مطمعن باش وقتی یه ادمی باشه که از لحاظ منطقی اوکی باشه بعد یک مدت ناخوداگاه عاشقش میشی 

من خودمم اصلا حتی یذره هم به همسرم حسی نداشتم تا قبل ازدواج ولی ببین به یک هفته نکشید اصلا جوری شده که نمیتونم حتی به نبودش فکر کنم انقده دوستش دارم که نمیدونی همشم بخاطر تصمیم منطقی بود که گرفتم 

😢۱۶ 

خودتون چندسالتونه؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687