۳۵ سالمه عزیزم
صبحانشونو میدم ببرم بزارم خونه ی بابام ،بعد تبلتو ببرم برنامه ی مدرسه ی دخترمو نصب کنن، مثلا خونه ی برادر شوهرشه ، عموی بچه شه ....جالب اینجاس زنگ زدم مامانم میگم میارمشون اونجا، میگن آخه اینجا کجا بخوابن ؟! خونشون دوبلکسه ، هر طبقه سه اتاق!
همچین ترش کردن که انگار من مسئولم!
با همین رفتارا و سواستفاده از سادگی و احساساتم منو اینجوری توسری خور و بی اعتماد بنفس کردن
بجای اینکه بگن پاشو خودتم بیار ، اینجا خونه ی عموی بچس، تو دست تنهایی و ....طلبکارم هستن