چرا من نمیتونم حرفامو رک بدون ترس و واهمه و خجالت بگم؟؟؟؟!!!!!
و جالبیش اینجاس امشب گفتم فردا کار دارم ، دو روزم بیان خونه ی شما، با بابام همچین ترش کردن که خونه ی ما چرا ؟! کجا بخوابه؟! بمونه همینجا!
خونشون دوبلکس و هر طبقه سه اتاق داره !!!!!
خیلی جالبه
سلام عزیزم
نه چرا برداشت بد کنم؟! بخدا قسم اشک تو چشام جمع شده ، دارم گریه میکنم ، از اینکه اینجا تو این سایت چندین نفر هستن که باتمام وجود درکم میکنن، بهم یادآوری میکنن که خودمو دست کم نگیرم ، قوی بودنمو گوشزد میکنن بهم ، اینهمه دلسوزانه برام وقت میزارن، به فکرمن، باهام صادقن، باورم دارن ، میخوان کمکم کنن، دستمو بگیرن و بلندم کنن، و خیلی چیزای دیگه که تو دنیای واقعی هیچوقت تجربشون نکردم ، دقیقا من از نبود اعتماد بنفس رنج میبرم و هر بلایی تا حالا سرم اومده از همین عدم اعتماد بنفس بوده ، سعی میکنم خودمو اصلاح کنم ، مشاوره میرم ، از نظرات مفید و سازنده ی دوستانی چون شما استفاده میکنم
ممنون ازتون🙏🌺
عزیزم تقصیر خودته که نه گفتن بلد نیستی
آینده بچت از یکی دو روز درس نخوندن خراب نمیشه.
ولی از اینکه مثل مادرش قدرت نه گفتن بلد نباشه خراب میشه.
دقیقا همینطوره که گفتین عزیزم، بخاطر همین مسائل بشدت دچار عذاب وجدان شده بودم در قبال دخترم
و بیشتر از اون از اینهمه بی زبونی و ناتوانیم در دفاع از حق خودم و دخترم و زندگیم که حتی ساده ترین مسائل رو هم نمیتونم راحت بیان کنم
چقد حساسی عزیزم..نکن اینجوری زودپیرمیشی..اینقد استرسم ب بچه ت منتقل میشه
عزیزم صفحه اول کتاب تربیت کودک با مغز یکپارچه حرف جالبی نوشته که همیشه تو ذهن من هست
میگه وقتی اتفاقی می افته غشغرغی بپا شده
موقعیت بدی پیش اومده ،شما به عنوان والد نباید سعی کنید سریع اون موقعیت و اتفاق رفع و رجوعش کنید بلکه باید از هون موقعیت استفاده کنید تا فرزند پروری کنید
و برای تک تک مسائل که ممکنه اتفاق بیفته برای کودک مثال میزنه و راه حل درست میگه
اسی کتابشو بگیر بخون واقعا ارزشمنده
من دخترم هنوز خیلی کوچیک ولی تکنیک هاش به درد خودم که سی سال از خدا عمر گرفتم هم خورده
