رفیقم همسایمون هس ی سگ داره ب اسم شیکا
خیلی همو ندیدیم یعنی تا کوچولو بود بغلم زیاد بود حدودا سه ماهگیش . بعد دانشگاه اینا مشغول تقریبا دو سال زیاد ندیدیم همو ی ماه پیش رفتم خونشون بو کرد منو کمی بغلم نگه داشتم بهش نون دادم محبت خاصی بهش نکردم امروز رفتم خونشون از پشت درد جوری پارس میکرد وقتی دید از خوشحالی پر پر میزد از بغلم اونور نمیرف دوستم گفتنی برو اونور سرش داد میزد که نمیرم همش بغلم خودش لوس میکرد . چقدر با معرفتن سگا فقط ی نون دادم بهش دوستم میگه از بوت شناخت