بچه ها من مطلقه هستم ۴۵سالمه شوهرم یه آشغال کثیف بودیه پسربه فرزندی گرفتیم ۱۰سالشه الان لوس وبیتربیت بهم گفت دیگه نمیخوامت ونمیام پیشت.ضربه نهایی فوت مادرم بود واقعا ازتحملم خارجه باپدرم زندگی میکنم خیلی دلم مادرمو میخواد
چ کاری ازمون برمیاد چ کمکی میخوای دقیقا؟
خوب پسر را برگردونید بهزیستی
عزیزم الان چه کمکی میخوای؟؟؟
لعنت به زندگی
منم خیلی ناراحتی دارم
زندگے سختہ خداصبروحوصلہ تونو زیاد ڪنہ
من حس میکنم شما تمام و کمال اون بچه رو بعنوان بچه ی خودتون نپذیرفتین چون میگین ی پسر ب فرزندی گرفتیم مثلا انتظار میرفت بگین پسرم این حرف رو بهم زده
بهتره با مشاور حرف بزنید هم درمورد خودتون و هم پسرتون
خسته شدم اینقدرتوهین شنیدم ازهمون پسر وشوهرسابقم که بریدم مادرمم که رفت تنهای تنها شدم
برگردون بهزیستی
پسره باکی هست الان؟
اسی جانم اگر پسره خودت بهت گفته بود ناراحت نمیشدی، من پسرم فلجه کولش میکنم ۳۰ کیلو کمردرد منو میکشه، شهربازی میبرمش میگه تو گمشو خونه
یا خوراکی داره میگه توبرو آشپزخونه ک دست نزنم خوراکیش، ولی باهرکدوم از این جمله هاش قند توی دلم آب میشه.
میگم قربونت برم چشمم میرم
ازش عصبی میشم خودمو میزنم جای اون
اسی به نظر من یه زن مث خودت ک مادرش فوت شده باشه پیدا کن با هم زندگی کنین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
