صورتشو شکل ترسناک میدیدم
میومد خونه یهو انگار کل سرم داغ میشد دلم میخواست جیغغغغ بکشم
انگار همش یه فشاری روم بود
وسایل و پول و طلامون گم میشد
ماشینمون همش حتی پارک بود ماشینای دیگه میزدن بهش
هی لاستیک میترکوندیم تو راه
تو خونمون همه چی خراب میشد و مثلا گاز یهو بوم میترکید
رو لباسای سفیدمون لک های بزرگ زرد میشد
همش جنگ و دعوا بود خونه