تولد رلمه :/

leilia_the

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/17

تعداد پست: 413

تازه اشنا شدیم امروز فهمیدم تولدشه یه شاخه گل خوبه براش بخرم؟ اینجوری

1400/06/20

13:00

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

ya_fatemeh

عضویت: 1400/03/13

تعداد پست: 6323

یه شاخه گل و یه تیشرت کافیه😁

من یه دختر شمالییم😎 که از بچگی یاد گرفتم که برا هدفم بجنگم😎تا بهترین ها سهم من بشه😎 یاد گرفتم به خودم احترام بزارم تا بقیه بهم احترام بزارن😎 رشته ورزشی مورد علاقم تکواندوعه😎 روحیه جنگندگی رو دوست داشتم و دارم😎برا خواسته هام میجنگم تا به دستشون بیارم😎من هدف کمک به شماست اگه حرفی زدم ناراحت شدین از همینجا میگم معذرت میخوام 💫شاید تویی که الان داری این امضا رو میخونی من دیگه زنده نباشم برام از خداوند طلب بخشش کن♥️آقایون اعتراض کردنند چرا اسم همه خمیر دندون ها زنونه؟؟ آخه تا ژاله و نيلو هست تو میای غلام نعنایی بزنی؟؟؟🙄🤪🥴

1400/06/20

13:00

0 نفر لایک کرده اند ...

drss

عضویت: 1399/12/09

تعداد پست: 2714

ببخشید خندم گرفت

مگه دختره😂😂😂

فقط 12 هفته به تولد باقی مونده !

1400/06/20

13:01

0 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ابرو_پشمکی

عضویت: 1400/04/07

تعداد پست: 23197

زیادیشم هست

تنهایی را به بودن های چندروزه ترجیح میدم😎

1400/06/20

13:01

0 نفر لایک کرده اند ...

drss

عضویت: 1399/12/09

تعداد پست: 2714

یه تیشرت هم بگیر

فقط 12 هفته به تولد باقی مونده !

1400/06/20

13:01

0 نفر لایک کرده اند ...

drss

عضویت: 1399/12/09

تعداد پست: 2714

زیادیشم هست

😂😂😂😂🙄

فقط 12 هفته به تولد باقی مونده !

1400/06/20

13:01

1 نفر لایک کرده اند ...

سپیده۸۴

عضویت: 1400/03/16

تعداد پست: 1828

یه ساعت بخر

یا تیشرت

باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......

1400/06/20

13:01

1 نفر لایک کرده اند ...