تو کارخونمون
یکی از اوستاکارا چند ماه پیش از من خواستگاری کرد
واقعا پسر بدی نبود اخلاقش هم خیلی خوب بود با اینکه سنش کمه دوست بابامه
شغل های دیگه ای هم داشت در کل خیلی پسر پرتلاشی بود با اینکه احتیاجی نداشت پیش بابام کار میکرد
چند تا مغازه و چند تا اپارتمان از باباش رسیده بود براش واقعا هیچ احتیاجی نداشت تو کارخونه ما کار کنه
هر چی از اخلاقش بگم کم گفتم
منم یه نامزدی ناموفقی داشتم چند سال پیش
ایشونم ازدواج کرده بودن جدا شده بودن و یه بچه ساله از ازدواج قبلیش داشتن
بقیشوالان مینویسم