2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اووووم

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه

انی رایت دهرا من هجرک القیامه

دارم من از فراقش در دیده صد علامت

لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

هر چند کآزمودم از وی نبود سودم

من جرب المجرب حلت به الندامه

پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا

فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم

و الله ما راینا حبا بلا ملامه

حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین

حتی یذوق منه کاسا من الکرامه

یک عدد چپی 

بگیربرام ممنون گلم

شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری

یاران صلای عشق است گر می‌کنید کاری

چشم فلک نبیند زین طرفه‌تر جوانی

در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری

هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب

بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری

چون من شکسته‌ای را از پیش خود چه رانی

کم غایت توقع بوسیست یا کناری

می بی‌غش است دریاب وقتی خوش است بشتاب

سال دگر که دارد امید نوبهاری

در بوستان حریفان مانند لاله و گل

هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری

چون این گره گشایم وین راز چون نمایم

دردی و سخت دردی کاری و صعب کاری

هر تار موی حافظ در دست زلف شوخی

مشکل توان نشستن در این چنین دیاری

یک عدد چپی 

من

خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود شوی و ما رستگار❤خدایا امیدمو نا امید نکن 😢تیکر رسیدن به ارزوها😍نشد نشد که بیام بازم به دیدن تو‌‌‌‌‌‌نشدنفس بکشم نفس کشیدن تو روزای تار منه شبهای روشن تو 
سلام. برای من بگیرین

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم

تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود

مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات

در یکی نامه محال است که تحریر کنم

با سر زلف تو مجموع پریشانی خود

کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم

آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد

در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم

گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد

دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم

دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی

من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم

نیست امید صلاحی ز فساد حافظ

چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم

یک عدد چپی 

من 

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش

حریف خانه و گرمابه و گلستان باش

شکنج زلف پریشان به دست باد مده

مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش

گرت هواست که با خضر همنشین باشی

نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش

زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست

بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش

طریق خدمت و آیین بندگی کردن

خدای را که رها کن به ما و سلطان باش

دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار

وز آن که با دل ما کرده‌ای پشیمان باش

تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو

خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

کمال دلبری و حسن در نظربازیست

به شیوه نظر از نادران دوران باش

خموش حافظ و از جور یار ناله مکن

تو را که گفت که در روی خوب حیران باش

یک عدد چپی 

من لطفا

در خرابات مغان نور خدا می‌بینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو

خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم

خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن

فکر دور است همانا که خطا می‌بینم

سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب

این همه از نظر لطف شما می‌بینم

هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال

با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم

کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین

آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم

دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید

که من او را ز محبان شما می‌بینم

یک عدد چپی 

نیت کردم❤

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
پیش چشمم کمتر است از قطره‌ای
این حکایت‌ها که از طوفان کنند
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
عیش خوش در بوته هجران کنند
سر مکش حافظ ز آه نیم شب
تا چو صبحت آینه رخشان کنند

یک عدد چپی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز