بچه ها برای ایام عیدحس کردم باردارم چون دسترسی ب پزشک نداشتم ۱۵ فروردین دکتر رفتم گفتم ده روز از موعدم گذشته وگفتم چون نمیخوام باردارباشم هم یه گرم زعفران خوردم هم زرشک و هم بی نهایت ورزش کردم ...خلاصه سونو نوشت گفت برو فردا برگرد شب همون روز پسر ۸ساله ام رو بغل کردم ب نیت عادت شدن و۳یا۴صبح توی خواب حس کردم یکی داره با پارچ اب توپام میریزه بلند شدم حدود نیم ساعت خون خیلی زیاد ب همراه اب زیاد از بدنم خارج شد نمیتونستم تکون بخورم حس خوبی نبود دستشویی رفتم دو لکه خون بزرگ مثل دوتکه جگر گوسفند ب قدر دوتا کف دست تو دستشویی افتاد خیال راحت گفتم خداروشکر دیگه لازمم نیست دکتر برم ب طور اضطراری باید تهران میرفتیم موضوع رو ب هیچ کس نگفتم و ...بعد یک ماه هیچ خبری از خونریزی یا لکه نداشتم و هنوز سینه هام ورم داشت کاروبار همسرم حدود۳۰روز طول کشید و برگشتیم منزل خودمون تواین مدت همش گرمی خوردم وباز زعفران ک اگه چیزی مونده خارج بشه امادریغ از یک لکه... و از بد حادثه مهمون اومد ک نمیشد تنهاشون بزارم حدود ده روز بودن بعد ده روز دکتر رفتم گفتن پسره ۱۴هفته و سالم 🤐انگار تموم دنیارو سرم ریخت مگه میشد من قبل عید پریدم مرتب وهفت روز کامل و بعد از عید اون همه خونریزی و....مادرم بهم زنگ زد گفت خواب دیده سه تا بچه بغلم بوده دوتا کوتوله سیاه ویه وسطی ک بوده سفید وسالم ...گفتم ای خدا پس این سه قلو بوده دوتاش افتادن نمیتونستم قبول کنم این بچه بمونه چون یه عالمه چیز خورده بودم جز اون بهمن واسفند و فروردین هم قرص جلوگیری خورده بودم منی ک هیچ وقت زرنگ نبودم دومیلیون ریختم حساب مثل فرفره تا بچه رو سقط کنن قرص گذاشت برام و شب انگار نه انگار زنگ زدم گفت بیا مطب خیلی بی شرفن بعضی از این ماماها گفت میخوام معاینه کنم اما ساکشن کرد و دوباره قرص بهم داد۱۵دقیقه جون کندم و هرچی ک بود تو نایلون سیاه گذاشت و گفت باخودت ببر دور بنداز...گذاشتم تو کیفم اما دور ننداختم رفتم تو حموم لابلا ی اون همه خون یه پا و دست کوچلو یه سانتی متری پیدا کردم انگار تمام دنیا روسرم ریخت من کثیف ترین موجود دنیا بودم چکار کرده بودم ب حدی پشیمون بودم ک فقط خدا میدونه ....روز بعد ساعت هفت صبح بچه از بدنم افتاد فقط حسرت دنیا تو دلم بود و بردم تو باغچه خونه با دست وپای ک جداشده بود ازش خاکش کردم قبلش هزار بار بوسیدم گفتم شرمنده ام مامان هیچ وقت خودم رو نمیبخشم حتی اگه تو خدا من وببخشین بچه ها من دوتا پسر ۸و۴ ساله داشتم وهمسرم بعد از ۸سال اعتیاد تازه ۵ماه بود ک ترک کرده بود و من واقعا قرص میخوردم و فقط یک ماه پریود نشدم نمیتونست م بگم این بچه سالمه😔😔اما زیبایی تمام دنیا تو وجودش بود من دیگه بعد از اون رکز هرگز ادم قبلی نمیشم اونو بیشتر از دوتا پسرم دوست دارم میبینم میاد و شیر میخوره ازم میبینم یه سالشه میبینم ۷سالگیش رو مدام جلو چشمم حتی بیست سالگیش رو ..تمنا میکنم یا ب نتم جلوگیری کنید از بارداری یا هیچ وقت سقط نکنید...کاملا قتل حتی از روز اول...برکت از زندگی میره همسرم خیلی باهام سرد شده چون من دیگه سرزنده نیستم ...و ای کاش نمیکردم این کارو...