الان یکی یکی میذارم کیف کنید بیخیال بازی
دو سال پیش زمستون بود تو تاکسی منو یه نفر دیگه نشسته بودیم تا تاکسی پر شه بعد یه پسره هم اومد و کمی که نشیت یه نگاه به عقب انداخت و منو نگاه کرد و به راننده گفت من حساب میکنم😐
منم هول شدم گفتم نخیرم نخیرم مگه قیافه من به ندارا میخوره صدقه میدی بده به گداهای سر چهارراه
یهو پسره کپ کرد و زل زد بهم
بعدا فهمیدم کرایه نفر چهارم که نبود رو میگفته😁🤦♀️