آدم بشدت منطقی ای بودم و اصلا احساساتی نمیشدم، خاطره ای از حتا علاقه به معلم یا همکلاسی هامم ندارم😅
وااااییی منم دقیقااا همین جریانی شد انا یه مدل دیگش زدو یه هروسی باهم دعوت شدیم بعد بهم یکی گفت برو به فلانی همون کراش من گفت بگو فلان چیزو بیاره منه احمقم روم نمیشد اصلا از دور نگاش کنم از ده فرسخیش رد میشدم دستو پام به رعشه میوفتاد رفتم به یه دختر ازین عفریتهذهای بی حیا که کرم کیریزن گفتم اون بره بهش بگه🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
میشه ی حسرت همین
هیچی پسره بیعشور میدونه شوهر کردم میدونه میدونم زن داره
ولی هنوز نخ میدادش 🤦♀️🤦♀️🤦♀️
۱۳ سالم بودعاشق پسرداییم بودم...نگو حسمون دوطرفه بود،۲۸ آذر ۹۴ اومد بهم گفت دوستت دارم...اونموقع ۱۸ سالش بود...بعد از ۵ سال دوستی زیر نظر خانواده ها،الان یک ساله که عقد کردیم😍❤️
یه حسی ک از بچگی باهام بود واقعی واقعی بود
هنوزم هست..
[۸/۲۰، ۲۳:۵۹] 🥰: خانم های گل ان شاء الله بقیه دوستانمون هم بیان و از فردا شروع میکنیم
[۸/۲۰، ۲۳:۵۹] 🥰: همگی هم خوش آمدید 🥰🥰
😂😂😂😂💔عالیه
تازه این یارو تو عروسی (مختلط بود) همین اواخر هم بود هی میومد سد راه من هی از اسمم شعر میساخت🥴🥴بعدش چارتا چیز دیگم میگفت میخواست مثلا نمک بریزه🥴🥴🥴منم ازش ترسیدم بعدش دیگ ب غلط کردن افتادم گفتم منو چ به کراش زدن 😂😂🥴🥴
