پارسال همه اینا برام شده: اینا یادمه بقیه رو فراموش کردم
مشکل رحم و کیست دارم رفتم سونو مشکل رحم داشتم
شغل مث حسابدار میرم شاغل میشم (الان بخش اداری مالی شرکت هستم)
پشتم حرف حدیث زیاد میشه ( دقیقا خالم اینا اومد خواستگاریم ولی جواب نه دادم برام حرف دراوردن اصلا اوضاعی شد)
درمورد اشنا شدن با پسری گفتن که شد
از گناهی توبه میکنم
کتف درد ( رفتم حتی بخاطر این درد رفتم دکتر گفتن از گردنته)
ب فکر مستقل شدن و تنهایی هستم ( دقیقا سر خواستگاری که نشد دنبال خونه مجردی بودم)
مشکل قانونی حل میشه( خونمون توی شهرستان میخواستن خراب کنن شهریور دادگاه فقط پول گرفت و خراب نکرد)
مشاوره میرم ( سر مساله خواستگاری کارم ب مشاوره و روانشناس رسید)