خانوما شوهرم خیلی وابسته خانوادشه خواهرش ماشین لباس شویی نداره شوهرشم براش نمیخره اون روز خواهرش گفت تو داداش برام ماشین لباسشویی میخری که به شوهرم بگم تو خریدی تا اون بی عرضه خجالت بکشه شوهر منم گفت باشه عزیزمم میخرم چیکار کنم خانوما ما خودمون انقدر مشکل داریم ها یه ماشین نداریم که باهاش بریم بیرون برا من طلا نمیخره یه کادو برا من نگرفت تولدم و سالگردمون و ولن برام هیچیییی نخرید که پول ندارم ولی جبران میکنم یه ماه بعدش 6 میلیون داد به باباش چون بدهکار بود یا چند روز پیش اون یکی خواهرش که بچه اس اونو برد دکتر کلی براش خرج کرد پاهاشو میشوست تبشو میگرفت براش کلی خرید کرد میگم بچه اس 22 سال سن داره ها الان من چیکار کنم دلم نمیخواد که برا خواهرش ماشین بگیره اول از همه من و خونه زندگیم باید براش مهم باشه تورو خدا بهم بگید شب اومد چی بگم بهش خیلی دلم گرفته اینجا کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم فقط دست به دامن شما شدم
به خدا دلم تو این خونه دق میکنم از تنهایی از اینکه هیچ جا نمیرم تو تاپیک قبلیم گفتم که دارم افسرده میشم با این گرونی حداقل باید 10 یا 15 میلیون پول ماشین بده اون وقت نمیتونه برا من یه طلا بخره یا ماشین بخریم برا خودمون به خدا دارم از حرص مینیرم
بهش بگو عزیزم درسته اونا خانوادت هستن خب منم زنتم اول برا خانواده خودمون باید خرج کنی ...
حتما حتما بهش میگم دیگه تا کی باید خرج کنه به خدا با این گرونی کافیه یه خرید برا خونمون بکنیم هرچی برا خودمون میگیره حتی مرغ و گوشت برای مامانش ایناهم میکیره اخه چیکار کنم مثلا ماهی 1تومن خرج خونمون بشه برا خانوادشم میخره میشه 2 تومن اون وقت ن برا خودش میره خرید ن برا من