بابام با چاقو بهم حمله کرد😭😭بیاید دارم میمیرم

ی بارم مامان بابای من باهم سر یه موضوعی دعواشون شد  منم جلوی تلویزیون بودم فیلم می‌دیدم یهو بابام تلویزیون رو خاموش کرد گفت این جنازه در جریان بود

منم بلند شدم وگفتم ب من میگین جنازه و گریه کنان رفتم تو اتاقم و ب مدت ۳ روز اعتصاب غذا و قهر بودم

امان از صبح های ک شبش با گریه خوابیدی چنان سردرد و حال بدی میشم ک فقط خدا میدونه

بهتر از فکرو خیاله صبش یه مسکن بخور حداقل سردردت اروم ش . من بدترین مشکلم داشته باشم میخابم وقتی پاشم بهترم

خیلی خوبه ولی من ناراحت باشم عمرا خوابم نمیبره مبگرنم ک دارم دیگه واویلا... خدا واسه کسی نخواد واقعا شبهای پر از فکر و خیالو