طلاق یازندگی

بعد از اون کم کم باید با تفکر درست و منطقی ، نگاهتو به مسائل عوض کنی ،تغییر تفکر باعث تغییر احساسات میشه ،تغییر احساسات هم باعث تغییر عملکرد ما میشن 

مثلا اگه همسرت اومد ازت گله گی کرد و شما رو مقصر دونست ،شما زود نرو تو فاز ایثار و گذشت و حس قربانی شدن ، دل شکستگی یا اینکه نکنه منو دیگه دوست نداشته باشه ،

بعد و زاویه ی تفکرت رو به این مسئله عوض کن

اول به خودت بگو مگه قراره من همه ی کارهام مورد تایید همسرم باشه تا محبتی بینمون باشه ؟ مگه خدا منو یه انسان متمایز و مستقل نیافریده ؟

 پس همسرم باید بپذیره در عین اینکه ما در یه یکسری مسائل باید همکف باشیم و یکسری دغدغه های مشترک داشته باشیم

، باید در عین حال به حقوق هم احترام بذاریم ...

پس اینجا بحث دوست داشتن و نداشتن مطرح نیست که من استرس بگیرم،که نکنه دوستم نداشته باشه ،

اینجا پای تفکر درست وسطه.معنای زوجیت یعنی این ...یعنی در عین اینکه یه زن و شوهر همو عاشقانه دوست دارن ولی به تفاوتها و خواسته ها و هویت شخصی هم احترام میزارن ....اصلا قشنگیش به همینه ،وگرنه دیگه بهش نمیگن زوجیت میگن فردیت و خودخواهی ...

دلیل اینکه میگن ازدواج ایمانو کامل میکنه همین زیر پا گذاشتن منیت ( البته در جای خودش و به وقت خودش ) و احترام به حقوق طرف مقابله که باید دو طرفه باشه

پس شما با این تفکر احساسات خودتونو عوض میکنید ،به جای حس ترس از دوست نداشته شدن و ترد شدن ،به این فکر میکنی که باید تغییر بدی چون خودت رو باور میکنی،میدونی که طرز فکر همسرت سمی مهلک هست ،نباید قبول کنی که این سم رو بنوشی باید تغییرش بدی 

برای رفت و آمد بیرونت هم فقط پیامکی اطلاع بده ،اگه حضوری یا تلفنی اطلاع بدی اونوقت همسرت میخواد انغولت توش بیاره و با فیس عصبانیت و اخم و تخم کردن نظر شما رو برگردونه ...فقط پیامک بزن،اونم وقتی  پیامک بزن که آماده شدی و از خونه رفتی بیرون تا مهلت مخالفت کردن نداشته باشه   

به خودت حسابی برس ،از هر لحاظ ،بذار این پالس رو بهش بدی که بدون اون هم شما با خوشی و شادمانی و براحتی میتونی به زندگیت ادامه بدی بدون هیچ مشکلی ....اونوقت حساب کار میاد دستش 

از امروز برنامه ی پیاده روی برای خودت بذار ،خیلی به روحیت و اعتماد به نفست کمک میکنه 

سعی کن کوه نوردی هم بری به شدت روی اراده و اعتماد به نفست تاثیر گذاره ،

ورزشو به صورت جدی پیگیر شو 

صحبت های دکتر شیری هم حتما حتما گوش کن 

و یه نکته ی خیلی ظریف ولی خیلی مهم و حیاتی ،تمام این تغییراتو برای گرفتن حال همسرت انجام نده،فقط برای خودت و برای خودت انجام بده ،شما تنها کسی هستی که میتونی به خودت کمک کنی ،این یکی از قواعد مهم این دنیاست که خدا قرار داده ،پس با توکل به خدا دستتو بذار روی زانوی خودت و یا علی بگو ....هر چیزی رو که بخوای هر ویژگی که لازم داشته باشی رو خدا در درون خودت قرار داده فقط کافیه کشف ش کنی 

ان شاءالله خوشبخت و عاقبت به خیر بشی 

کم کم هم به فکر گرفتن دیپلمت باش عزیزم ...کتاب هاشو بگیر 

الآنم اینقدر سایت هست این دروس ها رو تدریس میکنن ،

مثلا فرادرس،مکتب خونه ،تخته سیاه ....این سایت ها کلی معلم و اساتید خوب داره که یکسری هاش رایگانه ...منم ازشون استفاده کردم 

برنامه ریزی کن برای خودت ،که وقت فکر کردن نداشته باشی ،سرت رو شلوغ کن ،

الآنم برای این کارت که رفتی مشاوره جشن بگیر ،پاشو یه کیک بپز،امروزم روز جشن مباهله است نور علی نور ،به زورم که شده باید پاشی 

یادت باشه ،شیطان از شش جهت به انسان حمله میکنه تا آدمو سست و ناامید کنه ،هی میاد ته دلتو خالی میکنه ،یاد گذشته میندازتت،حس ترس بهت القاء میکنه ،حس نشدن ،نتونستن،ترس از آینده ...همه ی اینا القاعات شیطانه ،خدا لعنتش کنه ،تو این شرایط با ذکر خدا به خدا پناه ببر و قدرت بگیر 

خداروشکر الحمدالله،یک دفعه ای چه خبر خوشی دادی دختر ،ما شاء الله 

ولی خوب باید بهش زمان بدی ،یه شبه نمیتونه تمام افکار اشتباهشو تغییر بده ولی همینکه فهمیده و پذیرفته خودش کلیه

دم اون مشاوره هم گرم احتمالا ترسوندتش ،آب پاکی رو ریخته رو دستش

ولی یه چیزی ،نذار خانواده ی شوهرت مطلع بشن ،چون واکنش اونها و بعد حرفها و اثرات صحبت هاشون رو روی همسرت نمیدونی چیه ،پس کاملا مخفی حرکت کنید ،نذار مطلع بشن که داری میری مشاوره ،میدونی شاید این وسط پدر شوهرت بترسه که زن اونم بخواد حق خواهی کنه ،تو این سن پذیرش اشتباه خیلی کار سختیه ،اصلا واقعا درد آوره که مادر شوهرت بفهمه یک عمر بیخودی جوونیشو تلف کرده ،ممکنه خدایی نکرده بخوان رای همسرتو بگردونن،درسته خانواده ی خیلی خوبی هستن ولی تا حالا تو این شرایط نبودن و نبودید پس ریسک نکن 

یه جورایی شاید همسرت کورکورانه از باباش تقلید میکرده ،بعدم دیکتاتور بازی واقعا لذت بخشه کی هست که بدش بیاد؟منم خوشم میام     

ولی یه مسئله ی دیگه زود احساسی نشو ،چون ممکنه بازم خدایی نکرده وعده ی سرخرمن بده ،اجازه بده تو عمل حرفاشو ببینی ،یه وقت با خودت نگی اللهی قربونش برم  دیگه همین که پذیرفته بسه من هیچی ازش نمیخوام ! ممکنه فاز رفتاری همسرت کاملا عوض بشه و رویکردش همون باشه ،حالا اگه مشاورت لازم باشه بهت میگه 

اون قضیه ی وابستگی و مهر طلبیت هم واقعا پیگیر باش ،یه چیزی بگم شاید ناراحت بشی ولی قصدم ناراحت کردنت یا سرزنشت نیست عزیزم ،میخوام بگم مهرطلبی و وابستگی یه مادر خیلی به بچه هاش صدمه میزنه ،حالا بچه هم به کنار به خودت آسیب میزنه ،حتی مردهایی که کنترل گر هستن هم بعد از یه مدت خسته میشن ،برای خودتم که شده جدی بگیرش 

آفرین همینه 

سعی کن حتی شده از پول لباست بزنی ولی مشاوره رو هیچ وقت از تو زندگیت کم یا قطع نکنی

خدا معجزه رو تو دل حرکت و تلاش خردمندانه و عاقلانه  قرار میده

گاهی باید تا آخر یه مسیر حرکت کنی تا معجزه و گره گشایی رو ببینی،گاهی هم باید مسیر رو تغییر بدی 

دقیقا ،نباید افسوس گذشته رو بخوری ،چون از القائات شیطان افسوس گذشته رو خوردنه ،

همینکه یاد گرفتی که خدا میخواد که ما مشکلاتمونو عاقلانه و منطقی و اصولی حل کنیم و تلاش کنیم براشون بزرگترین پاداش بوده ،

معنای صبر فقط تحمل کردن نیست ،یعنی آرام باشیم تا بتونیم بدور از احساسات عاقلانه فکر کنیم و منطقی عمل کنیم

میدونی من چقدر با کسای دیگه صحبت میکنم ولی نمیخوان که اراده کنن،نمیخوان بهای اصلاح و تغییر زندگیشونو بدن ؟ باورت میشه همین پارسال یه موردی رو داشتم به شدت پیچیده و سخت بود،اوضاعشون اورژانسی بود،کلی از وکیل و مشاوره و آدمهای درست و حسابی به صف شدن برای حل مشکللاتشون،دو ماه خورده ای خون به جیگر شدم ، ولی آخر سر با لگد زدن زیر همچی ،فقط دوست داشتن آه و ناله کنن ،سرزنششون نمیکنم ولی اینو گفتم که قدر این که پذیرفتی که باید تغییر کرد رو بدونی ،قدر اینکه عقل رو به احساساتت ترجیح دادی رو باید بدونی ، اینا خیلی قیمتی و باارزش هستن،همه ی این ها رو هم از خدا بدون 

خوشحالم ،الحمدالله برای همه نعمت هاش و امیدهایی که تو زندگی بهمون میده و نور هدایتش 

ان شاءالله که روز به روز پیشرفت کنی و خوشبخت بشی زیر سایه امام زمان سلام الله 

حسبی الله ،خدا کافیست ...

سلام شما واقعا عالی هستین خداخیرتون بده که تجربیاتتون رو در اختیار بقیه میزارین من 10ساله همین مشکلات رو حتی بدترش رو دارم ولی بخاطره بچه هلام سکوت کردم همش هم به خودم میگم حضرت فاطمه س خودشون فرمودند زنانی با مرد بداخلاق بسازن با من محشور میشن و این باعث شده کوتاه بیامو اسیب روحی ببینم  واقعا هنوز این حدیث از حضرت فاطمه رو درک نکردم میشه شما نظرتونو بگین ممنون

سلام 

خواهش میکنم وظیفه امه  ،نظر لطفتونه ،من اگه حرف درستی هم میزنم از اساتید و علمای بزرگه ،از خودم نیست

راستش من نه مشاورم نه درس حوزه خوندم ،چیزی هم بارم نیست ولی با این عقل ناقصم میدونم که

از این روایات زیاد داریم ،منتهی من چیزی که از آدمها درست دین شناس، بدون تحجر فهمیدم اینکه :

اسلام دین کلیات نیست ،دین شرایط و جزئیاته ،یعنی اینجوری نیست که اسلام برای همه یک قاعده ی کلی قرار بده،خوب عقلم میگه جامعه پر از آدمهای متفاوت با شخصیتهای متفاوت و شرایط مختلفه ،پس باید طبق شرایط بهشون راهکار داد.دین هم برای همینه.

خیلی از این روایات ما پس داره،پیش داره،سندشون ضعیف هستن،یا امام معصوم در جواب سوال فلان شخص این رو گفتن و نمیشه کلی بهش نگاه کرد و به همه توصیه اش کرد.

ضمن اینکه باید درست تفسیر بشه ،مثلا منظور از بساز بودن چیه ،فقط تحمل کنه ؟ یا هم صبر کنه و هم بسازه ،تغییر بده ،درست کنه ،اصلاح کنه ؟

منظور از بد اخلاقی چیه ؟ اینو باید مشخص کنن.

 گاهی طرف ممکنه یه اخلاق بد داشته باشه ،مثلا زود عصبی بشه ،ولی خیلی ویژگی های خوبه دیگه هم داره ،خوب این فرق داره با شرایطی که مثلا همین استارتر باهاش مواجهه ،اینجا ما با اختلال شخصیت و حتی وراثتی بودنش مواجه ایم ،پای نسل بعدی و مشکلات بعدش میاد وسط ،

بعضی از بیماری های روحی واگیردار هستن در خانواده ؛نسل بعدی رو تحت تاثیر قرار میدن 

از اونور ما در دینمون داریم ظالم پروری نکنید،یعنی خانمه هی در برابر ظلم همسرش سکوت میکنه ،و اون همسر تبدیل میشه به یه آدم ظالم ،خوب این اشتباهه و از نظر اسلام غلطه و جایز نیست،به قول استاد شجاعی گاهی تهدید کردن ،تهدید به طلاق ،طلاق گرفتن اینا مصادیق امر به معروف و نهی از منکر میشن .

مثلا ما خیلی روایات داریم که میگه محبت کنید ،حتی به کافر ولی کمتر شنیدیم که به ما بگن بعضی ها که خیلی حسودن،کینه ای هستن یا ظرفیتشو ندارن نباید بهشون محبت کرد چون تبدیلش میکنن به بدی ،یعنی ما حق نداریم هر جور که دوست داریم حتی در صبر حتی در محبت کردن جلو بریم ،هر چیزی قاعده و قواعد خودشو تو این دنیا داره ،باید مناسب اون شرایط عمل کرد...برای همین میگن اسلام یه دین کامله ...

متاسفانه ی یکی از مسائلی که ما با بعضی از آخوندها و خانم جلسه ای ها داریم همینکه ،میرن همینجوری روایات و حدیث میخونن ،در صورتیکه اینکار در اسلام درست نیست ....هر روایت و حدیثی رو نباید هر جایی خوند و توصیه بهش کرد،

بله بساز بودن جزوه توصیه های اسلام و علمای بزرگ ماست ،ولی این به معنی صرفا تحمل کردن نیست ،به معنی صبر در کنار ساختن و تغییره ....که متاسفانه اون قسمت دومش مورد سانسور قرار میگیره.

بذارید اینجوری بگم ،ما به قول یکی از بزرگترین علمای حاضرمون ،در کشورمون مرد سالاری داریم ،خیلی از قوانین ما در مورد حقوق زن در خانواده باید تغییر کنه ،ما حتی فقه امون هم در طی قرنها تغییر کرده،نباید ثابت باشه ،ثابت بودن به معنی تحجره ،اینجاست که عظمت دین معلوم میشه .

ما مشکلمون اینکه قبل از اینکه به زنهامون حق و حقوقشونو یاد بدن بهشون یاد میدن ساکت باشید تا طبق طبق بهشت به نامتون بشه .

شما میدونید یکی از علمای بزرگ ما گفته دخترها حق طلاق بگیرید ؟

شما میدونید یکی از بزرگترین علمای حاضر ما در بین زنان خوزستان سال 75 -76 در اون خطه که کلی تعصبات و تحریفات بوده گفتن ،خانمها میتونید در شرایط ضمن عقد اذن و رود و خروج خودتون از منزل بگیرید ؟ میتونید و باید دنبال استعدادهای خودتون برید،حتی خبرنگاری ؟ پدر نمیتونه برای خروج از منزل به دخترش بگه نرو؟ اسلام اجازه نداده پدر و هر کسی دیگه ای، دختر وادار به ازدواج کنن؟ 

میدونستید از آیت الله بهجت در مورد تحصیل دانشگاهی خانمها سوال کردن و ایشون گفتن ،بله میتونن و باید برن ؟ولی کسایی که این حرفها رو از علما نقل میکنن اکثرا سانسور میکنن و هر جا که دلشون بخواد رو میگن !

برای زن فقط در چند مورد اطاعت از همسر و تمکین آورده شده ،خیلی کمه و میشه مثلا اذن ورود و خروج رو آورد تا این حق برداشته بشه .ولی این مسائل به گوش زنهای ما نمیرسه ،عوضش باید جریان فمنیسم بیاد و جولان بده ،ما دین عظیم و بزرگی داریم ،ما علمای بزرگی داریم که به حمدالله توسط حوزه اجازه نمیدن صحبتهاشون در بین مردم فراگیر بشه ،ولی در ظاهر همین حوزه خودشو مرید اون علما میدونه!

مردم ذائقشون رفته به سمت ،خواب و مکاشفاتو،فلان ذکر رو بگن حاجت بگیرن و ...

ذائقه ها باید بره به سمت اسلام حقیقی که پر از منطق ،عقلانیته 

حالا شما از این قضیه خودتون حدیث مفصل بخونید ،جامعه ای که زن درونش اعتماد به نفسش پایین باشه ،تحقیر بشه ،این جامعه به کجا میرسه ؟ اون جامعه ،برای رسیدن به ظهور به اون مدینه ی فاضله آماده گی داره؟؟!! نه قطعا نه 

برای ظهور باید باید زنهای ما اعتماد به نفسشون،قدرت تفکر،خرد،عقلانیت ،اقتدارشون بالا بره 

خودتون بسنجین ...چه جامعه ای میتونه به پسر حضرت زهرا سلام الله کمک کنه؟

 جامعه ای که زن خودشو محکوم به تحمل بدونه ،و در آخر دچار افسردگی ،ناامیدی و پوچی بشه!!

اون زن ،میتونه فرزندان درست و سالمی تحویل امام زمان سلام الله بده ؟

 اگه قراره صبری هم باشه باید اون صبر همراه سازندگی و از روی اقتدار و قدرت باشه نه از روی ضعف و ناچاری ..

.حالا دیدید با تفسیر غلط ارائه دادن ،جامعه رو به سمت تباهی میکشونن،حالا کدوم زن با خانم حضرت زهرا سلام الله محشور میشه ؟!

 زنی که خودشو قوی کرده،اسلام رو درست شناخته،از اهل یاد گرفته،قدرت فکری خودشو بالا برده ،و صبرش از روی قدرت و خرد و برای سازندگیه یا از روی ناچاری و ضعف ! کدوم به درد امام زمان سلام الله میخوره ؟ کدوم خانم رو خوشحال میکنه؟ً!

یه زن اگه تمام هویت و شخصیت و آرزوشو در شوهر خلاصه کنه خوب آسیب میبینه،همسر داری ،مادری ،یکی از ابزار و وسیله های بندگی برای زن هست نه همه اش ،خوب اومدیمو اون شوهر نه محبت کرد،نه خوش رفتاری ،زن باید بشینه افسرده گی بگیره،یا خودشو سرگرم چهارتا اسباب و وسایل خونه بکنه تا عمرش سر بیاد ؟!! نه ،اسلام بر عکسشو گفته ،گفته برید دنبال استعدادهاتون ،زن شکست خورده و افسرده وضعیف = جامعه ی ضعیف و فاسد و تاخیر در ظهور.

باید قدرت فکری بالا بره تا عزت نفس هم بالا بره ،کم کم میشه با تغییر تفکر ،تغییر ایجاد کرد،علم قدرت میاره ،این کلام معصومه،وقتی حقیقت رو بفهیم ،علم و خرد بالا بره ،عزت نفس میره بالا در نتیجه با توکل و توسل میشه تغییر ایجاد کرد و حق خودمونو بگیرم،تا هم خودمون و هم فرزندامون سالم بمونیم .به موقعش هم صبر میکنیم،هم تغییر میدیم .اسلام دین راکدی نیست و دین ثابتی نیست ،دین جاری و سیالیه،دین حرکت به سمت کماله .اسلام ...

دین دست روی دست گذاشتن نیست،دین صرفا تحمل کردن بدون ایجاد تغییر نیست ،دین تحوله،دین اصلاحه،حالا اگه قرارم شد تحمل کنیم سر چند تا اخلاقه که خوب همه ی ما ایرادات اخلاقی داریم ،ولی قرار نیست در برابر ظلمشون کوتاه بیایم .

ان شاءالله این حرفها به دردتون بخوره 

حرفاتون برای منی که سالها دارم میشنوم که پیامبر گفتن اگه قرار بود برای غیر خدا سجده کرد میگفتم که زنها بر شوهرانشون سجده کنن یا روایت اون زنی که چون شوهرش اذن خروج بهش نداد نتونست بره تشیع جنازه پدرش خیلی سنگین بود اشکم جاری شده ترسیدم از اینکه سالها راه غلطی رو پیش گرفته باشم فطرت خودم قبول نمیکرد مظلوم این قصه باشم ولی خب به یکی هم که گفتم مگه خدا دوست داره به منه بنده ظلم شه گفت ایستادن جلوی ظالمی که دشمن کشور و ناموس باشه درسته نه شوهر😑😑ولی خب از وقتی که سعی کردم خودسازی کنم وجود خدارو تو زندگیم قشنگ حس میکنم در و دیوار داره بهم درس میده حتی دیدن پستای شمارو هم گذاشتم پای رزق معنویم خیلی دلم میخواد بیشترو بیشتر بدونم کاش میشد خصوصی بهم کمک کنین متوجه شدم به زندگی خیلیا کمک کردین من واقعا سردوراهیم منم مهرطلبم ترسوام حرف مردم برام اهمیت زیادی داره جونم به بچه هام وصله و.....کمکم میکنین نه فقط برای زندگی زناشوییم برای اعتقاداتم ایمان نصف نیمم که پا بگیره 

ممنونتونم🙏🌹

راستش من خودمو یکی باید هدایت کنه 

آخه چیزی بارم نیست ،

ولی تا حدی که از دستم بر بیاد ان اشاءالله دریغ نمیکنم 

اجالتا جواب این شخص رو میدم باقیش باشه ان شاءالله برای بعدا 

به یکی هم که گفتم مگه خدا دوست داره به منه بنده ظلم شه گفت ایستادن جلوی ظالمی که دشمن کشور و ناموس باشه درسته نه شوهر

اولا اصلا استدلالشون و مقایسه اشون از ریشه اشتباه بوده،و مغلطه کردن،اگه  با نحوه ی بحث کردن استدلالی و اصولی آشنا باشید متوجه میشید که اصلا جوابتونو درست ندادن 

اولا مگه برای گرفتن حق قراره همیشه اسلحه نظامی بگیریم تو دستمون؟ دوما این قاعده فقط برای همسر نیست ،برای باقی اطرافیان و جامعه هم صدق میکنه ،مگه هر کسی تو این شهر خواسته از حقش دفاع کنه کلاشینکوف گرفته دستش؟!! واقعا مثال خنده داری زده

گاهی اسحله ی انسان میتونه سیاستش باشه ،گاهی زبان نرم،گاهی بالا بردن اعتماد به نفسش ،گاهی اقتدارش ،گاهی اسلحه ی آدم برای گرفتن حقش میتونه قهر به موقع ،محبت به موقع یا منع کردن از محبت در زمان و مکان درستش باشه ...و خیلی راههای دیگه برای گرفتن حق میتونیم داشته باشیم ...ببین عزیزم تحجر بزرگترین آفت اسلامه و متاسفانه بخشی از حوزه ی علمیه دچارش هستن .

من اولین چیزی که میتونم به عنوان کوچکترین ،توصیه کنم ،بالا بردن مطالعه است ،مخصوصا با کتاب های شهید مطهری شروع کنید

اصلا اسلام اجازه نداده مرد راه به راه به زن امر و نهی کنه،حق نداره ،جایی میتونه مثلا جلوی زن رو از رفتن به جایی بگیره که مفسده ی جدی در پیش داشته باشه ،نه اینکه بیاد بگه من به جامعه اعتماد ندارم بشین تو خونه ،تازه اسلام گفته میتونید شرط ضمن عقد بیارید که دیگه شوهر حقی نداشته باشه برای اینکه بگه نرو ،برو .

خوب حالا بیا چندتا از حرفهای یکی از بزرگترین علمای طراز اول شیعه رو بخون :