2777
2789
عنوان

خواهر نفهم

330 بازدید | 7 پست

امروز میخواست برام خواستگار بیاد بابام زنگ زده بود خونه که من نمیتونم تا عصر بیام خودتون میوه بگیرید؛داداشمم تو راه ما رو دید پول داد ۷۰ تومن گفت بابا نماد خودتون بگیرید

از اون طرف خواهرم داشت از سرکار میومد ما رو دید گفت ۷۰ تومن کمه بیا کارت منو بگیر اگر پول کم اومد بردار

خلاصه سرتونو بدرد نیارم چند قلم میوه اونم دونه ای اندازه ای که ظرف میوه پر بشه شد ۱۲۴ هزار تومن

حالا منم چند وقته چون تابستونا حقوق ندارم بی پولم وگرنه من خیلی همیشه پول داشتم و به خواهر و برادرمم کمک کردم

خلاصه اول که اومدیم خونه بابام دیشب کباب گرفته بود من و اون خودهرم که پول داد نخورده بودیم برای ظهر می خواستیم بخوریم؛ولی خواهر کوچیکم دیشب خورده بود منم چنتا گوجه برداشتم که سرخ کنم که با دوتا کباب سه نفری بخوریم اون خواهرم که پول بهم قرض داده بود گفت فائزه که دیشب دوتا کبابشو خورده براچی ما بدیم؛منم گفتم حالا سه تایی یه چیزی میخوریم؛اون خواهر کوچیکمم که اسمش فائزه هس شنید هیچی نگفت و رفت برای خودش کره و پنیر آورد که بخوره،من ولی اصرار کردم گفتم باید بخوری زیاده نصف کبابمو بهش دادم؛این خواهرمم که پول داد اسمش سمیرا هست یکم از کبابش کند گفت بیا بخور ولی فائزه گفت نه سیرم همینم به زور دارم میخورم

منم چون از باشگاه اومده بودم و میخواستم خونه رو تمیز کنم برم حموم و عرقی بودم گفتم باز لباس برندارم کثیف کنم آب و پودر لباسشویی و برق اسراف بشه همینطوری با نیم تنه نشستم سر سفره که زود بخورم و کارا رو بکنم که سمیرا گفت این چه طرز لباس پوشیدنه؛همینطوری میگردی که فائزه از تو الگو برداری میکنه؛بعد فائزه گفت مگه چیکار کردم؟

ما دوتا مانتویی هستیم و اون چادریه؛البته چادری که چه عرض کنم تا موقعی که لاغر بود لباسایی می پوشید که بیا و ببین الان که شده ۸۰ کیلو و چاق و گرد شده چادری شده؛البته هرجا دوست داره می پوشه هرجا دوست داره درمیاره

هفته پیش تولد جاریش بود برای اینکه لج اونا رو در بیاره با چادر مشکی رفته و نشسته کل مراسم رو و اصلا چادر رو در نیاورده در صورتیکه که چند روز قبلش سالگرد ازدواج خودش بود با مانتو و آرایش کامل رفتن تو کافی شاپ عکاسی کردن؛شوهرشو و مادرشوهرش که فهمیدن با اینکارش که چادرشو در نمیاره میخواد به جاریش بفهمونه ناراحته بهش گفته بودن که چادرتو در بیار بیا عکس بگیر و اونم نرفته بود و خلاصه یک عالمم پست و استوری گذاشته بود که حجاب من انتخاب منه چرا به من میگین چی بپوشم و ساده بدست نیاوردم حجابو

مث گاو نه من شیر میمونه؛خوبی و بدیش معلوم نیست؛منم ظهری گفتم بهش مث تو خوبه قبل ازدواجت دم در چادر می پوشیدی میرفتی سر قرار در میاوردی چادرتو؟(قبل از ازدواج چندتا دوس پسر داشت در صورتیکه من با همین تیپم که بقول اون گناه داره تو فکر این چیزا نیستم زیاد)

نفرینشم کردم گفتم الهی خیر نبینی انقد تو و مامان منو اذیت میکنین؛تاپیک های قبلیمو بخونین متوجه میشین؛بعد گفت من مگه چی گفتم

الانم میاد انگار نه انگار که انقد اعصاب منو خورد میکنه میشینه به حرف زدن کلا رو اعصاب منه فقط

  

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب بقیه نداره؟پول چه ربطی به حجاب داره؟چرا ماستارو میریزی رو قیمه ها؟

چون ۵۰ تومن پول داده فک میکنه الان هرچی میگه من باید بگم چشم سمیرا خانوم کوچیکتم هستم؛وگرنه هیچ وقت جرئت نمیکنه اظهار فضل کنه اینطوری

  
چون ۵۰ تومن پول داده فک میکنه الان هرچی میگه من باید بگم چشم سمیرا خانوم کوچیکتم هستم؛وگرنه هیچ وقت ...

از بابات پولو بگیر پس بده

تن نمیدهم به تاریکی        من پر از روشنی ام♥️✨

از بابات پولو بگیر پس بده

اصلا خودم ازش پول میخوام ولی هیچ وقت به روش نمیارم میخواست با شوهرش بره مهمونی یک شال خوب نداشت؛من بهش پول دادم رفت شال خرید چند برابر این ۵۰ تومن؛تا الان به روشم نیاوردم؛بعد کلا یبار من او شالو سرم کردم بعدش خودش پوشید رفت خونه مادرشوهرش برگشت گفت نگا چیکار کردی منگوله های اینو کندی؛انگار نه انگار که پولشو خودم دادم؛خیلی پرروعه فک میکنه همه نوکرشن؛همه باید بهش خدمت کنن؛همه باید سوپرایزش کنن؛فک میکنه خیلی شخص مهمیه

  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792