استیک بازا از خاطرات خودتون تعریف کنید
باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه ....😁😂😂
من گوش میدم بقیه تعریف کنن😊😂
یه شب بارونی استیک زنگ زد بهم گفت ریحانه من دیگه نمتونم گفتم چرااااااا گفت به تو چه و قطع کرد
از اون شب شوم هر موقع اسم استیک میاد کهیر میزنم
ناموسا استیک چیه
استیکو نفهمیدم ولی یه روز رفتم مانتو بخرم
مانتو رو گرفتم و رفتم تو اتاق پرو امتحانش کنم
دیدم قشنگه رفتم بیرون و پولشو حساب کردم و زدم بیرون
وسط راه دیدم گردنم به طرز عجیبی میخاره
دستمو بردم پشت گردنم که بخارونم دیدم یه چیزی پشت گردنمه 😐
کشیدمش و دیدم مارک مانتوعه 😐☹️
کاری به گیجی خودم ندارم ولی ناموسا اون فروشنده اُملت تر از خودم بود که نگفت مانتوتو تو اتاق پرو جا گذاشتی☹️
استیک چیستت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
