شما هم پدرتون فکر میکنه هر چی شدین اون باعث شده؟ من تا تو خونه دهن وا میکنم بابام میگه تو اگه درس خوندی از صدقه سر من بوده اگه سر کار میری همینطور و سقف بالا سرت رو از من داری و ماشین منو سوار میشی و 28 سال خرجت رو دادم.... برام خیلی عجیبه که منت میذاره
من سالی که کنکور کارشناسی دادم یه کتاب خریدم فقط بقیه کتاب ها رو از دختر همسایه امون گرفتم ازمون و ... هم ثبت نام نکردم سهمیه هم ندارم بعد دانشگاه دولتی قبول شدم ارشدم هم همینطور کلی کتاب رو از دیوار خریدم 50 تومن درصورتی که اگه میخواستم ورژن جدید بخرم کمش 500/600 میشد.سر کار هم که رفتم یک نفر معرفیمکرد که قبلا تو یه تیم باهاش کار میکردم ... من ممنونشم اره لطف میکنخ منو تو خونه اش نگه میداره خرج خورد و خوراکم رو میده و اجازه میده سوار ماشینش بشم و اجازه داده تحصیل کنم و به هر حال خرج زندگیم رو داده ولی نمیفهمم چرا باید همه چیزم رو از او بدونم .کتابا خودبخود خونده نمیشن شب بیداری کشیدم پشت کنکور موندم از تفریح و خوشیم زدم کم خورم کم گشتم کم پوشیدم که هم به اون کم فشار بیاد هم زندگیم رو خودم جمع کنم ولی این حرفاش اذیتم میکنه .برا ازدواج هم نمیذاره برم شهر دیگه و با کسی که دوسش دارم ازدواج کنم میگخ ما تو رو برای پیری نیاز داریم همه دخترا تو ازدواج هرچی پدرشون بگن رو قبول میکنه واقعا چرا باید انقدر اذیت بشم .گاهی اوقات فکر میکنم واقعا تو جهنمم اللان هم که نه خاستگاری نه اجازه رفتن و... تا حرف میزنم میگه باید به پدر مادر من سر بزنی و ببینی کاری دان بکنی تو هر چی داری از من داری من از پدر مادرش خوشم نمیاد هر بار که تماس میگیرم یا بهشون سر میزنم تیکه بهم میندازن دایم گیر میدن که چرا ازدواج نمیکنی و چند باری هم مادرش پشتم حرف دراورد که خیلی ناراحت شدم دلم نمیخواد باهاشون ارتباط زیادی داشته باشم در حد ضرورت ولی پدرم خیلی توقع داره و دایم بهم میگه بی عاطفه و بی عطوفتی.سنگ دلی و... حسته شدم از حرفاش و زخم زبوناش و توقعاش واقعا کاش میشد مرد بدون اینکه مادر ادم بفهمه
