یعنی هر پنج شبش ماه میبینمش خونشون دیر ب دیر میرم بچه اش هر روز میاد خونه مون شیطون هر موقع برم پیشش دست پر میرم پول پس انداز داشته باشم براشون خرید میکنم از خوردنی بگیر تا پوشیدنی تا پول برا بچه هاش مامانم هم برا دخترش طلا میخره برا خودش یادمه ی مدل کمد مد بود مامانم براش خرید یا لباس یا پارچه میخره براش لباس و کفش و اینا اکثرا مامانم میخره از عطر و ادکلن میگیره هرچی ظرف ظروف تو خونه آشه مامانم خریده کادو عروسیش طلا بود برا زایمان من هیچی نیاورد ولی همش پشت سر ما حرف میزنه یا حرف درست میکنه انکار قهره بچه اش میگه عمه مامان ب شما فلان لقب رو داده یا ب مامان بزرگ اینو گفته اونم نمیگه نگفتم فقط بچه رو کتک میزنه جایی بریم میگه خواهر شوهرام همش در حال گردش آن......