مهم تر ازهمه ، مادر بزرگا و پدربزرگا اطرافیان تا یه مدتی میتونن بچه نگه دارن ، بالاخره اونام زندگی دارن دیگه . وقف همیشگی نوه ها نیستن که . تازه وقتی پرستار میگیری برای یه بنده ی شغل ایجاد کردی یه لقمه نون میره سر سفرش .
اینو باید به اون بزرگواری گفت که فک میکنه پدرومادرش تا لحظه ی آخر عمرشون وظیفه دارن کارگریشو کنن.مادر من سنش کمه.چهل و خرده ای سالشه.لذت میبره از وقت گذروندن با نوه ها.ولی بعضی ها دیگه پیر شدن و نمیتونن.سواد و اطلاعات کافی هم ندارن و واقعا نمیتونن چیزی به بچه یاد بدن.باپرستار موافقم.حتما روزی این کارو خواهم کرد.
دوست عزیز من با حرف شما تا حدودی موافقم اما به نظر من هیچکی نمیتونه جای مادر بچه رو برا بچه پر کنه همه پرستارها هم مثله پرستاربچه شما دلسوز نیستن
و همه هم اونقدر درآمد ندارن که بخوان پرستار بگیرن
من خودم سر یه کاری بودم که فکر کنم اگه میخواستم پرستار بگیرم باید کل حقوقمو بدم به پرستار.
هم نظر هستیم
من مطلقا حاضر نشدم پسرم پیش پدربزرگ و مادر بزرگش باشه با اینکه توی یک ساختمان هستیم بنظرم ظلمه که اون بنده های خدا توی سن بالا بخوان دنبال بچه من باشن در حق بچه هم ظلمه چون نیاز داره به شیطنت و شادیو بازی
پرستار پسر من فوق العاده بود وقتی میومدم‌خونه پسرم سرحال و تمیز منتظرم بود کار خونه هم نداشتم شامم حاضر بود دیگه راحت با پسرم تا شب خوش میگذروندم خودمم روحیه ام‌شاد بود از طرفی پسر من تا ساعت ۱۰-۱۱ صبح خواب بود و عملا تایم زیادی از هم دور نبودیم
