2777
2789
عنوان

داداشم

330 بازدید | 8 پست

داداشم نمیزاره برم کلاس چیکار کنم 

 دیروز واسه ثبت نام اومدیم باشگاه ثبت نام کردیم گفت جلسه اول با خودم میایی اخه اونم تو همون باشگاه کلاس میره 

گفت جلسه اول  خودم میام ببینم محیط اونجا خوبه خوب بود میری خوب نبود نمیزارم بری 

کلی التماس کردم گفت جلسه اول آبرومو نبر کلی با هاش حرف زدم گفت همینی که هست تا شوهرت ماموریته اختیارت دست منه بعد آروم زد تو صورتم تا دم خونه زبون وا نکردم بعد  به خواهرم گفتم اونم باهاش حرف زد قبول کرد نیاد 


من پرفسورم و یک ارمی 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜

واااااا شوهرداری وروت دست بلندمیکنه اجازه ی تودست شوهرته به شوهرت بگو

تایپیک هابرای من نیست عضوجدید هستم وازکسی واگذارشده به من🙂❤خب خب چه خوبی توی زندگیم وارد شدی عشق جانم 😍💋چیزی نمونده تا1400/2/15که مال هم شیم تاابد وبریم سرخونه زندگیمون چه خوبه پسرعموی منی چه خوبه که شوهرم شدی 😍❤💋

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

كدوم بد بختي ميخواد زن اون بشه


برا زنشون موش میشن 

ما یکی داشتیم خواهرش اینقدر ازش میترسیدن زنش الان بیا ببین چه وضع ناجوری  هست 

⚘خدایا خودت  مواظب عزیزانم  باش⚘ 💓 الحمدالله💓 
برا زنشون موش میشن  ما یکی داشتیم خواهرش اینقدر ازش میترسیدن زنش الان بیا ببین چه وضع ناجوری&n ...

اره راست ميگي منم مجرد بودم داداشام انقدر بهم گير ميدادن حالا زناشون همه جوره راه ميرن

ادامه قبلی 


بعد از این ماجرا داشتم میرفتم خونه که چندتا وسیله بردارم 

یه موتوری افتاد دنبالم  هی محل ندادم تا اینکه اومدم تو کوچه اوند جلو من وایساد میخواست شالم رو بکشه پایین یهو دادشم اومد دادو بیداد کرد و کتک کاری شد  من سریع رفتم خونه اومد هی زنگ میزد من وا نکردم چون میدونستم اگه باز کنم دیگه رنگ آسمونم نمیبینم خلاصه زنگ زد به گوشیم گفت باز کنم کاریم نداره منم واز کردم اومد چهار تا چک زد وسیله هامو جمع کرد گذاشت تو ماشین منم نشستم رفتیم خونه که تا امروز صبح هیچی نگفت ظهر بعد ناهار شو شو زنگ زد که آماده بشم میاد دنبالم از ماموریت برگشته بود قرار هفته دیگه بیاد امروز اومد منم صورتم قرمز شده بود گفتم باشه خلاصه اومد دنبالم رسیدیم خونه من ماسیمو که برداشتم کفت صورتت چی شده من کفتم ماسک صورت گذاشتم اینطور شد میدونست من ماسک صورت نمیزارم برای همین گفت دورغ میگی  برادرت زدت منم ماجرا رو براش توضیح دادم و اون همین حرفای شما رو زد گفت من شوهرم اختیارتون دادم حالا یک روز دو روز یه هفته رفتی خونتون نباید اینطوری رفتا کنه زنگ زد بهش یه جر و بحث کوچیک شد و آخر داداشم عذر خواهی کرد.

و تمام   

من پرفسورم و یک ارمی 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز