من خیلی سختی میکشم.حتی گاهی خواستگار میاد مادرم تلاش میکنه خواستگارو برایه خواهر کوچکم جور کنه.وقتی کسی میاد خواستگاری قیافه میگیره بااینه من کلی امتیاز دارم مثل شغل خوب تحصیل هنر حرف نمیزند خواستگاران چای میخورند میروند البته الان چندسالی دیگه اصلا ندارم
گاهی از من برایه خواستگار خواهرانم مایع میگذارد وقتی خواستگار خواهرم میپرسه از مادرم چرا دختراتان شوهر نکرده.مادرم منو خار و ذلیل میکنه و میگه خواهر بزرگش خواستگار نداره اینا شوهر نمیکنند در صورتی که خواهرانم براشون من مهم نیستم چندبار تا دم ازرواج رفتند خواستگار معتاد در امد یا خودشان نخواستند دایم مرا تحقیر میککنند دنیا جهنم ست.کمکم کنید چه کنم تنهام چه دعایی بخوانم