سلام.دلم اندازه یه دنیا پره.بخدا ناشکری نمیکنم هنوز میگم خدایا شکرت که بدتر از این نیست.ولی الان نیاز به همدردی دارم😥
من یه بارداری پر از استرس و مشکل داشتم،یه زایماک فوق العاده وحشتناک که تصورش برای دیگران هم ترسناکه.پسرم از بدو تولدش کولیک داشت.رد شد رفلاکس اومد سراغش با آلرژی غذایی وحشتناک و شدید که دوراز جونش تا مرز خفگی میره و هنوز ادامه داره.به اکثر خوراکیهای مصرفی روزانه آلرژی داره.الان دوسالشه ولی هنوز یک کلمه هم حرف نمیزنه.صفره صفر.چندوقت بردمش گفتاردرمانی گفتن ماهی یکبار بیارش.ولی بعد از یه مدت چون پیشرفت نداشت گفتن دو هفته یبار.باز هیچ پیشرفتی نداشت امروز بردمش جای دیگه گفتن خیلی خیلی تاخیر گفتاری داره،کفتن همینطور ادامه پیدا کنه برای مدرسش هم مشکل داره.ناامیدم نکرد ولی از حرفاش فهمیدم اوضاع خیلی جدیه.گفت هفته ای دو جلسه باید بازی درمانی بشه باهاش.اصلا نمیفهمم چیکار کنم همش میگم خدای من که بخاطر آلرژیش انقدر اذیت میشم ولی بازم میگم شکر نکنه کلا حرف نزنه😭.شماها بیاید دلداریم بدید بگید خوب میشه😥