من خیلی اهل این برنامه هام تا وقتی عقد بودم میرفتم تدارک کادو میدیدم منتظر کادو هم میموندم هر چند شوهرم اصلا اهلش نیست و همیشه ی پولی میداد...امسال دو ماهه اومدم خونم...
اصلا ازش راضی نیستم
دودلم که بازم تدارک ببینم یا نه
عاشق اینکارام و خیلی به دلم میمونه اگه نکنم ولی
انقد کوتاه اومدمو ندیده گرفتم بدیارو دیگه خسته شدم
شما جا من بودین چ میکردین؟
شوهرم میدونه خیلی ازینکارا خوشم میاد ولی همش میگه نکن چیه اینکارا...به نظرم اگه من کاری نکنم اونم از خدا بخاد و خودشوبه علیچپ بزنه
یکی از عکسای عقد یا عروسیتونو بده بزرگ کنن روی تخته این باشه هدیت
بزن دیوار اتاق خوابتون
خودت با دیدنش کیف میکنی
چرا ازش ناراضی هستی؟چون اهل این برنامه ها نیس؟؟؟
حالتو میفهمم
شوهر تو رو نمیدونم ...
اما بعضی مردا مدلشون اینه اصلا ژنتیکشون اینجوریه و درستم نمیشن
نه خیلی بداخلاقه نمیتونم باهاش حرف بزنم هنوز اسمشو صدا میکنم اخم میکنه میگه حرف نزن رو مخمی...با چند تا جوجه چهار ساعتمیشینه با خانواده اش چندین سات میشینه مثل خاله زنکا غیبت و تهمت راه میندازه ولی با حرف زدن یا یه تفریح با من خودشو کج و کوله میکنه..اصن احساس خوبی ازش دریافت نمیکنم..بد دهن و بدبینه..خسیسه سر پول گرفتن ذله ام میکنه..میگه شکمتو سیر میکنم ی لقمه غذا میخام بخورم هزار جور متلک میندازه خونتون گیاه خوار بودین و
همش تنها بیرونه با خانواده شم که میریم بیرون جلو جمعشون منو ضایع میکنه
توقع داره چون خرجمو میده غلام حلقه به گوشش باشم و هر چی زر میزنه ناراحت نشم و جوابشو ندم..نمیدونید چه روزایی رو دارم باهاش میگذرونم
بازم میگم بذار زندگیمو از تک و تا نندازم که مثل مرده هوایی بشه فکر چاره بشم باهاش حرف بزنم دردمو بگم خاستمو بگم اما انقد که بی فایده بوده خسته شدم دیگه منی که انقد عاشق مناسبتا بودم حالا حتی دلم نمیخاد تبریکشو بگم
