چندروز پیش رفته بودیم بیرون منو همسرم داداشش و مامانش من جلو نشسته بودم و تو راه ک بودیم دست منو همسرم تو دست هم بود یعدفه دیدم یچیزی خوردبه دستم نگاه کردم دیدم از عقب پاشو دراز کرده میزنه به دست من نگا کردم فهمید با خنده گف شرمنده سنشم زیاد نیس جوونه راه هم چنان طولانی نبود ک اذیت شده باشه
(نیاین بگین چطور جلو نشستی و فلان خودش میره عقب 😐😐)