سلام .من بیشتر از یک ساله که با یه آقایی آشنا شدم من شمالم ایشون جنوب.من دانشجوی ارشدم ایشون پزشک.خانواده هامون درجریان رابطه مون هستن
حتی ایشون یکبار به دیدن مادرم اومد.حلقه دستم کرد.یکبار هم به منزلمون .ولی خب بخاطر دوری و کرونا نشده که بیان خواستگاری.حالام دچار یه مشکل شدیم
بعد اینهمه وقت بهم گفت دغدغه م اینده دوتا داداش و خواهر کوچیکمه(درحالیکه هنوز خودمون هیچ اقدامی نکردیم).کلی بحث کردیم.اخرم گفت ینی میگی من اگه هربار برم خرید واس مامانمم خرید کنم تو مشکلی داری؟منم راستشو گفتم که اره.اینم بهش گفتم که مقصر مادرته که انقد بهت گفته تو مثل یه پدری(بااینکه پدرش در قیده حیاته)
حالا هم ایشون با من قهر هستن.غیر اینه که احترام بزرگتر واجبه و هروقت ادم میره بهشون سر بزنه دستش باید پر باشه؟
میترسم از آیندم