الان ۲ ماهه در ارتباطیم تا الان خیلی جدی حرف ازدواج رو پیش کشیده ولی ب شدت از رابطه ی با من پشیمونه میگه دوستت دارم ولی نمیتونم باهات بمونم چون درست نیست بنظرتون چجوری فراموشش کنم از قبل اشنایی ایشون رو میشناختم من ۱۸ سالمه و اون ۲۳ پسر خونواده دار و خوش اخلاق و اهل زندگی هست ولی خیلی عذاب میکشه از اینکه با منه ولی خیلی دوسم داره تا الان چن بار کات کردیم ولی بعد از چن روز پیام میده میگه نمیتونم بدون تو طاقت بیارم راهکار بدین چجوری فراموش کنم
اگر شما هم مذهبی و مقیدی باهاش بمون و گرنه کات کن
کسی رو نمیشه عوض کرد عزیزم
هر کسی یه سری چیزا براش ارزشه که برای دیگری شاید ضد ارزش باشه
چرا ب خانواده ش نمیگه بیان جلو؟
مقیده چرا نمیاد جلو تکلیفتون معلوم بشه
چرا ازدواج نمیکنید...شاید ازینکه نامحرمید در عذابه
اگه پسر خوبیه به نظرم تلاش کنید باهم ازدواج کنید...تو این دوره زمونه پسر خوب از کجا میخوای گیر بیاری
والا به نظر من اگر بهم علاقه دارید و اینقدر مصر هستید و هر دو عقایدتون تقریبا مثل همه، بهتره که با بزرگترها صحبت کنید و رسمی تر خواسته ها بیان بشه
چون در نهایت همه چیز تو خانواده صورت میگیره
بگو رسمیتر بیاد جلو تا خانواده ها خواسته هارو در میون بذارن
نمیتونی فعلا اجاره بشینی تا بعد بخرن برات؟
بگو یا بیا خاستگاری یا تموم کن
شاید بازیشه
ایشون نمیخوان از خونواده دور بشن من مشکلی با اجاره ندارم اول خواستن که با خونواده زندگی کنیم ولی من کلی صحبت کردم گفتن اگه خونه ی جدا میخوام باید صبر کنم طبقه ی بالا رو بسازن که نزدیک خونواده باشن با اینکه خواهر مجرد دارن توی خونه ولی حاضر نیست از خونوادش دور بشه میگن تنهان و باید کمک دست داشته باشن
عشق اول هیچوقت واقعی نیست بخاطر نیاز جنسیه دو طرف سنتون کمه بیخیال هم بشید خانومای اینجا خیلی سنای فکر میکنن چندسال بعد مشکلات اقتصادی چنان فشار میاره که عشق یادتون میره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
