ن بابا دخترداییم بعدمن بود ازش دستمال خاستن شهریم
خاهر من پاتختی نگرفتن
بعد خاهرم و خاهرشوهرش تو ی سال عروسی کردن
بعدا مادرشوهرش گفته بود دوتا عروسی توخونه ما بوده ی دستمال ندیدیم
هنوزم هست هنوزم سراینکه دستمال نیاوردن دعوا میشه
هنوزم سراینکه شب عروسی فهمیدن ب هردلیلی دختر نبوده عروسو برمیگردون خونه مادرش.البته توما نبود تو ی محله دیدم ک دعوا میگردن عروسو برده بودن خونه مادرش