خواب دیدم خودم تو یه خونه ایم عشق سابقم میرم خونشون با خواهرم طلامو دزدیده بردارم در کمدشو باز میکنم از تو جیبش فقط سکه بدرد نخور هست میریزه بیرون بعد سریع از خونشون میزنیم بیرون درم قفل نبود چون وارد شدن ندیدم خروج دیدم یکی جلومون میگیره میگه اینجا چیکار میکنید منم میگم باخواهرم ما متاهلیم ی انگشتر نگین سیاه منم همون انگشتر که دنبالش بودم درمیارم دستم میکنم طرف ببینه پسره هم همون موقع میرسه میبینه میخنده! البته قبلش خواب دیدم اومده باهام حرف بزنه ماشینشو تو پیاده رو پارک کرد بعدش تو ماشین خواهراش بودیم اونا حرف میزدن بعد یهو تو خونشون بودم برا دزدی البته مال خودم بود اون برداشته بود چون اون خریده بود کسی میدونه خواهشا مسخره نکنید ی سریم خواب دیدم رفتم خونشون خودش محل نمیده ولی مامانش و باباش ناراحتن و میگن تو بیا بازم خونمون کلید خونشون میدن بمن ولی من کلید میزارم همونجا بعد رفتنم تو خونشون مهمونیه انگار جشن
سایت یوتاب
مفهوم نیست
لباس سیاه تو خواب نشونه عزا نیست خیلی هم خوبه
شاید میخان بیان خاستگاری برات انگشتر بیارن وتو قبول میکنی انگشتر دست میکنی
یه شب خواب دیدم روسری سیاه پوشیدم وپشت یه ماشین نشستیم با یه زنی که تازه چند سال بود پسرش فوت کرده بود اونم روسری سیاه همه سیاه بعد خیلی ترسیدم فکر کردم معنی عزاست .بعد که تعبیر کردم معنی خاستگاری بود ودرست هم بودند روز بعدش برام یه خواستگار اوم که قبول نکردیم البته
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
