مادرشوهر😣

منم درسم خیلی خوبه ترمای پیش ک تو کرونا نبود من همیشه تو دانشگاه رتبه اول معرفی میشدم اما الان نمره هر کی به هر کی شده 

وقتی هم مادرشوهرم ازش میپرسن عروست باردار یا ن میگه هنوز درس داره ولی خب جنم میخواد هم درس بخونی هم بچه داری کنی وقتی یه باز اون اوایل سقط کردم آنقدر سرکوفت زد ک شوهرم دلش ب حالم سوخت یه ماه گفت تمام خونه مادرم بودم ک اذیت نشیم هردو 

هر کی اومد بااااید برم پایین ی بار نرفتم مادرشوهرم و پدرشوهرم آنقدر تیکه بارم کردن ک دیگه شوهرم گفت دلش نمی‌خواست زور ک نیست هر وقت خواستیم میایمهر وقت نخواست نمیایم

حالا ک جدی شدم چندماه نمیزارم تو زندگیم دخالت کنه میگه پسرم ازم گرفتی منم گفتم بگیرش بزار پایین قابش کن منم میرم خونه مامان وبابا از شوهر بیرون زیاد هست 

شوهرم گفته بود بهش زنت اینو گفته شوهرم گفته حالا خانوم من یه چیز بگه مگه من ولش میکنم بیام پایین

رفتم پایین گفتم قبل امتحان یه سر بزنم نگن فقط واسه ناهار اومد رفتم پایین واسه امتحان اومدم بالا ک اینطور شد

ب دخترای مجرد توصیه میکنم با مادرشوهر تو ی ساختمون تو یه خونه تو یه کوچه حتی تو یه شهر تو یه روستا تو یه کشور نباشین😳🤦‍♀️😂

راس میگی نباید میرفتم ولی دیگ گذشت نمیتونم به شوهرم بگم حتی به مادرم گفتم بیام اینجا دردو دل

یه پسره یه بچه بخدا خیلی سختمع هر جا رفتن باید باشیم عید فطر بود 

قرار شد بریم با خانواده من رفتیم بعد بعد ازظهر زنگ زده میگه بیا حالم بده بیا فقط وقتی رفتیم سرمرو گنده نشسته بود اونجا 

گفت قراره بریم خونه باغ عمو شما هم بیاین منم گفتم مگه حالتون بد نبودگفت شما رو دیدم بهتر شدن وسایلتون جمع کنین که بریم منم شوهرم گفت مامان میدونی ک قول دادم به خانواده همسرم بریم اونور شب قراره آبگوشت درستت کنن زشته نرم شما برین گفت باشه برین وقتی رفتیم آنقدر زنگ زد آنقدر زنگ زد شوهرم گفت بیا شب بریم شبونه چشاش ندید ولی باید حتما میرفت خونه عموش چون مادرش زنگ پشت زنگ زده بود شبونه رفتیم من خسته از صبح بیرون شوهرمم خسته بود چشاش دو دو میزد دیگ 

نمیزاشت بخوابیم گفت کجا رفتین چیشد خوش گذشت 

شوهرم از بس سزش درد میکرد گفت مامان فیلم گرفتیم بعدا بهت نشون میدیم تروخدا بزار بخوابیم خستم