میگم من و جاری ایم زندگیمون زیاد فرقی نداره با هم... اما نمیدونم چرا حساس شدم نسبت بهش از نظر خودم سرتر هم هستم ها..اما ی سره میخوام ببینم کجا میره چیکار میکنن چرا اینطوری شدم....اخه قبلنا اصلا برام مهم نبودش...
حسودیه دیه
منم
یه مدت رابطتو کمتر کن
ترك كن اين اخلاقو
خيلي اذيت ميشي
سعی کن سرتو به یه چی دیگه گرم کنی تا بهش فکر نکنی
ی مدت فاصله بگیر ع یادت برع
چیزی نیس.. بعد ی مدت از سرت میفته.. منم همینطورم.. یعنی در واقع اصلا حسود نیستم.. ولی ی مدت برام جاریم مهم شده بود .. ولی بعد ی مدت که گذشت کلا فراموشم شد و مثل قبل شدم
من جاری هام کلا ندید میگیرم
حوصله داریا جاری کیه که بخوایم حسودی کنیم
منم یه جاری دارم ماهه
خیلی خوبه ها اصلا اصلا صحبت نمیکنه حرف نمیبره و بیاره به همسرشم آزادی داده بعضی وقت ها میبینم برادرشوهرم تا۱۲ خونه ی مادرشوهرم تنها اصلا خوشگل نیست ها
ولی به بچش میرسه همه جا مرتب و دست پختشم خیلی خوبه خونش هم یه روز درمیان کامل تمیز میکنه
ولی یه سیاستی که داره با جاریاش صمیمی نمیشه فقط با خواهرشوهراش
شوهرشم خیلی تحویلش میگیره خیلی
منم حسودیم میشه بهش میگم خوشبحالش که اینقدر سیاست داره
منم اینجوری شدم البته نسبت به خواهرم نه جاریم
اره مادرشوهرم اینا.... توجه داشتن...
اخه من ی بحثی شد بین مون با شوهرم ...بعد همه فهمیدن بعدا شنیدم جاریم خیلی خوشحال بوده از دعوا وبحث ما.... انگاری جاش گشادتر شده بوده....بعد اون حساس شدم نسبتا بهش...قبلنا اصلا برام مهمنبودش
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
