من یه شب با شوهرم سر یه مسئله مسخره بحثمون شد حدودا ساعت دوازه پاشدم رفتم خونه مامانم دو سه روز که گذشت هی شوهرم پیام میفرستاد که برگرد خونه منم جوابشو نمیدادم مادرمم که دید گفت حالا که با شوهرت آشتی نمیکنی پاشو از خونه من برو ..
حالا منم جاییو نداشتم برم با یه ساک گنده حرکت کردم طرف راه آهن وسط راه شوهرم اومد دنبالم فک کن من با یه ساک میدویدم از دستش فرار کنم اونم با ماشین میومد دنبالم خیلی تباه بود😂😂😂
بعدش فهمیدم بیرون اومدم مامانم از پشت سر تعقیبم کرده فهمیده خونه خودم نمیرم زنگ زده شوهرم😂😂