برای وصف اون دنیا این جمله خیلی ب دلم مینشست ک اکثر تجربه گرا میگفتن انگار ک برگشته بودیم ب خونه ی خودمون ..
آخه منم عمریه ک توی این دنیا احساس غریبگی میکنم و برام بیگانست و بغضی عجیب دارم از این دوری و دوس دارم در دل آسمون خدا رو در آغوش بگیرم و بگم آخیش برگشتم و بترکه بغضی ک سالهاست با خودم حمل میکنم و میدونم از افسردگی نیس .. از اینه ک تو اونجایی ک باید باشی نیسی
احساس خوابی در این دنیا ک گاهی گیجم میکنه و میگم من اینجا چیکار میکنم؟