درسته بخدا تازه دادیم رنگ ارامش میبینیم اوایل خودم با خانوادم نمیساختم درصورتی ک پدرمادرم ازگل کمتر ب من بچه هام نمیگن من عصبی بودم تحمل نداشتم
الان به همه جی عادت کردم اروم شدم هرجی اونجا کتک میخوردم تحقیر اینجا پدرمادرم خانوادم دورم میگردن مواظب بچه هامن چرا خودم بچه هام بندازم تو دردسر
بگم مال و منال داشت چی داشت قصرش ول گردین اومدیم ی خونه ک اونم خداشکر نام دخترمه موند دیگه بزرگ شد میفروشیم