امان از دست این جاری بزرگه ک منم یکیشو داشتم ولی پاشو از زندگیم پروندم یعنی ن تنها اون کل خانواده شوهر
عزیزم همچنان سعی کن خودت واسه زندگیت تصمیم بگیری حتی ب پدر و مادرتونم اجازه دخالت نده . هردوتون میخواید یه زندگی رو تشکیل بدید پس باید تصمیم هردوتون باشه عزیزم
منم اونقدراها جاری بزرگم پشت سرم حرف در اورد و حرفها زد ولی هیچکدوم از حرفاشون برام مهم نبوده چون همچین کسی از بیسوادی و بیکاریشه ک سرک میکشه تو زندگی بقیه
ماهم خونمون در حال ساخت بود چقدر زحمت کشیدیم براش ولی اخرش اومدیم یه شهر دیگه اجاره نشستیم در حال حاضر (یعنی از همون اول عروسیمون مستقل شدیم)
برای تو اینا آرزو میکنم قشنگم اصلا امیدتو از دست نده بلکه سعی کن شوهرت تو چنگت باشه گلم