2733
2734
عنوان

داستان جشن عقدی که گرفته نشد

| مشاهده متن کامل بحث + 1181 بازدید | 106 پست
شوهرم بهش جعبه طلاها و ساعتم و ربان قرمزم رو داده ب مادرشوهرم و گفته با خودت بیار اونارم نیاورده میگ ...

واااای، من دادم خواهرم بیاره چون میدونستم هرکسی بجز اون حتما گمشون میکنه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

منم مادرشوهرم میخواست خواهرزادشو بگیره ولی همسرم راضی نبوده کل مراسما خواستگاری و عقد و عروسی و خودش گرفت بدون کم وکسری و عالی مادرشم عین مجسمه اومد نشست رفت ولی همسرم دیگه مثل سابق نشد باهاش 

گفتند محبت کنید از محبت خارها گل میشوند                           مامحبت کردیم کسی گل نشد خودمون خار شدیم                   خدایا شکرت بابت تمام نعمت هایی که بهم دادی ❤
همه چیز رو باید از دختره بپرسه و براش فراهم کنه، اگرررر دوستش داره

خانواده نامزد من پر جمعیتن و بچه آخر بود.از اول خودش استقلال مالی داشته خدارو شکر.برای هیچکدوم مراسم آنچنانی نگرفتن ی عروسی ساده داشتن فقط

ولی من آرزو داشتم از مراسم خواستگاریم تا عید نوروز ۵ بار گل و شیرینی فقط خرید همه ام نظرمو میپرسید گفتم ما رسممون اینه  اینجوری باید باشه

قَصݛ میسآزَ۾ بآ ټَما۾ِ آجِݛهآیۍ کعِ پَݛټ ڪَݛډَטּ سَمټَم :)
2728
واااای، من دادم خواهرم بیاره چون میدونستم هرکسی بجز اون حتما گمشون میکنه

خدا از سر تقصیراتشون بگذره خیلی اذیت شدم بخاطرشون

اتفاقات خوبی قراره برای من بیفته هر روز هر ساعت منتظر ی اتفاق خوبم ممنونم از اینکه زندگی انقد قشنگههه تا زندم زندگی میکنم مردگی بماند بعد مردنم
شوهرم چمیدونست اینا نمیکنن چون دید برای دوتا برادراش کرد گفت جتما برا منم میکنه دیگ پشمامون ریخت سر ...

آره دیگه وقتی برای اونای دیگه گرفتن واسه شما هم باید میگرفتن....خیلی نامردن حالا شمارو نمی خواستن باید واسه پسرشون میگرفتن ...البته من خودم این تجربه های تلخو داشتم حتی عروسیم واسمون نگرفتن مثل بیوه ها رفتیم سر خونمون که هنوز عروسی میرم عروس که با لباس عروس میاد میگم یعنی من با لباس عروس چی شکلی میشدم شوهرم که کلا هیچ مراسم عروسی نمیاد😪😑

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگه.....
2738
منتظر بود مادرش بره دسته گل بگیره🤦🏻‍♀️

اولا که منتظر نموند و خودش رفت خرید

دوما شوهرم صدبار ازدواج نکرد بدونه چی به چیه

مادر باید تجربه هاش و در اختیارش بزاره

منو شوهرم 2سال دوست بودیم بهترین و گرونترین هدیه هارو برام میخرید نیازی به خانوادش نداشت

تا غروب ماموریت بود فک میکرد اینا حداقل گل خاستگاری و تدارکات و آماده کردن

اومد دید دست به سینه نشستن

درکت میکنم ، مادرشوهر که لج کنه همه چیز و بهم میزنه ...اگر شوهرت خوبه و همدلت ، به قول خودت دیگه فکر ...

مخصوصا که مادرشوهری باشه که هی بگه فلانی گفته نگیرید

بسانی گفته لازم نیست

عمه اش گفته کافیه

خاله اش گفته رسم نیست

حالا مگه میشه پاشی گوشی برداری و به این و اون زنگ بزنی که چرا گفتین؟

اولا که منتظر نموند و خودش رفت خرید دوما شوهرم صدبار ازدواج نکرد بدونه چی به چیه مادر باید تجربه ه ...

شما درست میگی عزیزم، امیدوارم خوشبخت بشی، ولی بنظر من تدارک با خودشه هرچی هم بلد نیست از شما باید بپرسه

منم مادرشوهرم میخواست خواهرزادشو بگیره ولی همسرم راضی نبوده کل مراسما خواستگاری و عقد و عروسی و خودش ...

شوهره منم دیگ عین سابق نی اصن اونجا میریم اخماش توهمه ولی من خررررم میدونی دلم میسوزه بهترین کارارو هم میکنم براشون

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز