بهش میگم کی بشه بارداریم تموم بشه ی دوسال واسه این این بچه وقتم میره بعد دیگه ب خودم میرسم عشق میکنم اونم میخنده میگه باشه عزیزم غصه نخور 😒نیت شومی داره و ب من نمیگه از دلش خبر دارم سه تا بچه دوست داره 😑
پریشب تو ماشین داشتیم برمیگشتیم خونه کمرم درد میکرد داشتم باهاش درد و دل میکردم تا گفتم انشاالله دختر باشه ک دیگه باردار نشم زد زیر خنده نگاه مرموزانه ای کرد بهم دوست داشتم همونجا بزنم شل و پلش کنم