من چهارده سیزده سالم بود فهمیدم از پسر دایی مامانم که دو سال از خودم کوچیک تره خوشم میاد .. البته با هم بزرگ شده بودیم همبازی بچگیم بود یه بار از دهنم در رفت بهش گفتم من دوستت دارم بیا با هم دوست شیم ..دوست شدیم بعد رفته رفته کار رسید به بوسه و لب گرفتن.. بعد یهو چی شد بهم زدیم بزرگ شدیم ... الان هر موقع می بینمش اب میشم از خجالت 😭😭😭 امروز حالم بده سر رد شدن از آزمون شهری هی خاطرات بد دارن جلو چشمام رژه میرن
من ريخته ام در رگ تو شیره ی جان❤هی چرخ بزن در من و دل را بتکان❤این هم نفسی، چه حس و حالی دارد❤ در پیکر من دو قلب دارد ضربان💞21آذر99 بی بی چکم مثبت شد خدایا هزاران بارشکرت😍😍پسرم مبتلا ب هیپوسپادیاسه سوالی داشتین خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم اگر اطلاعاتی هم در این زمینه دارین ممنون میشم بهم بگین❤️
بزن ب بیخیالی خیلیا این تجربه رو دارن اصلا هم بروی خودشون نمیارن💎
من ريخته ام در رگ تو شیره ی جان❤هی چرخ بزن در من و دل را بتکان❤این هم نفسی، چه حس و حالی دارد❤ در پیکر من دو قلب دارد ضربان💞21آذر99 بی بی چکم مثبت شد خدایا هزاران بارشکرت😍😍پسرم مبتلا ب هیپوسپادیاسه سوالی داشتین خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم اگر اطلاعاتی هم در این زمینه دارین ممنون میشم بهم بگین❤️