2777
2789

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من بچه بودم شامی رو  پرت کردم تو ماهیتابه روغن داغ ریخت بیرون پنجه ی پام سوخت

هر کی میدید می گفت چی شده می گفتم شامی سرخ کردم 😂😂

خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست               به هوای سر کویش پرو بالی بزنم            ❤                               الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدم‌هایی که معلم من بوده‌اند.❤تو را شکر بابت درس‌هایی که زندگی به من ارزانی داشته‌اند.❤تو را شکر برای عشقی که می‌گیرم، می‌بخشم و می‌پراکنم. ❤                              ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم  "ر" جا افتاده)😮

مجرد بودم مامانم گف غذا درست کن مهمون بیخبری داره میاد خودشم تا بخاد برسه خونه طول میکشید پیاز گذاشتم سرخ شه رفتم ت گوشی ب خودم اومدم دیدم پیاز سووخته حسابی همون یه دونه پیازم داشتیم

رفتم از همسایه ای ک تاحالا با مامانم سلامم‌نکرده بود پیاز گرفتم 

مامانم فهمید کتک حسابی خوردم ک هواسم جمع نیس😐

💎هیچ چیز از هیچکس بعید نیست💎

اعتراف میکنم وقتی غذا کم میاد به همسرم میگم دخترمون خیلی خوشش اومد خیلی زیاد کشید برا تو کم اومد اونم میگه نوش جونش..😬و این که همیشه ساقه وسط کاهو رو خودم میخورم و جدیدا دخترم هم میخوره به شوهرم نمیرسه ..🙄چقدر شکمو هستم و ظالم 🥺

بدون کلام سابق !!!!!!کاربر قدیمی ۹۶/۳/۱۲ هستم..که ترکید..

کیک درست کردیم با داداشم تو قابلمه بعد اومدیم گذاشتیم رو فرش اشپزخونه یهو فرش یه دایره گنده سوخت😖😖داداشم قابلمه رو قایم کرد یه جای ضایع😐😑😐رو اون جای سوختگی هم روفرشی انداخت...

دوس دارم یه روز برسه ک یکی رو داشته باشم بهش بگم دخترم..پسرم...من دارم یاد میگیرم از ارزوهام یکی یکی بگذرم..همونطور ک از خودم..احساسم...زندگیم...خنده های از ته دلم گذشتم...دارم عادت میکنم ب نداشتن..نشدن..نبودن..ب راستی ک عادت چیز ترسناکیست...

یبار بابام گف داریم میایم ناهار بزار  دختر خونه بودم عجله ای درست کردم ابکشی کردم ماکارانی با ابکش چپ شد وسط اشپزخونه منم ترسیدم ریختم تو ابکش تو قابلمه 


خودمم نخوردم



یبارم جوجه داشتم رفتم تو اشپزخونه للای دستمال بود 

مامانم گفت اونجایی غذا یه هم بزن گفتم ته گرفت مامانم گفت بزار انور تا نسوخته

هول شدم دستمالی که للش جوجه بود برداشتم جوجم افتاد تو غذا وای ترسیدم از مامانم برداشتم انداختم تو نایلون الفرار اونم نخوردم

یه بار آبگوشت میخواستم بزارم  ..گوشت رو شستم گذاشتم کنار نگو کلا یادم رفته بود بریزم تو قابلمه. ...

من یه بار داشتم کلم سرخ میکردم زیرش هم زیاد مهمون داشتم یکم نشستم بچه مهمونمون بگیرم بوی سوختن اومد شوهرمم همش با مهمونا حرف میزد منم دویدم رفتم شوهرم گفت سوخت کارته شعله رو زیاد میکنی گفتم تقصیر تویه چون نشستی فقط حرف میزنی گردن نگرفتم جلو مهمون🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792