سلام
من یه پسرخاله دارم ک سه ماه از من بزرگتره و از بچگی شوهرخالم می‌گفت ب هرشکلی شد عروس منی.
الان ۲۳سالمونه و از سه چهار سال قبل زمزمه هاشونو می‌شنوم از دور که بیان !!
پیغام میدن که دوست داره قبول کن
ولی خودش هیچ قدم جدی نداشته که مستقیم ب خودم بگه .
حتی شمارش رو هم ندارم
مشکل من اینکه اووول گفتن چادر سر کنم و من هیچ وقت قبول نکردم و ب پیشنهاد ها و پیغام واسطه ها فکر نکردم چون قصد تغییر منو دارن.
ولی دو سه روزه افتاده توو ذهنم فکرش
میشه راهنماییم کنید که باید چیکار کنم؟
شاید من ی روزی کسی رو خواستم
ب صورت سنتی برم جلو
و ب مرکر زمان‌باهاش حرف بزنم
پسره خودش اگه بخوادت انقدر باید شجاعت داشته باشه بگه
تو خودتم سرسنگین بگیر 😂بیا بیایین برین تو
کوووووووووو
چه😂
ازدواج فامیلی یه چیزیش خوبه خیلی چیزاشم بد.چادری نشو
به نظرم اگه دوستت داره مجبورت نمیکنه
ولی اگه تو دوستش داشته باشی هر کاری میکنی
همین ک تو ذهنت افتاده یعنی یکم راغبی
انگار اون خیلی تمایلی نداره شمام ک دوس ندآری پایبند عقاید و تفکراتشون بشی
پس بهتره ول کنی هر کی بره پی زندگی خودش
ازدواج فامیلیم اصلا خوب نیس بعد سر بچه اوردن خیلی درگیر مشکلات میشین ک کلی ازمایش و تست و ... برین بعدم همش استرس دارین ک چی بشه
وقتی خودش پا پیش نزاشته یعنی خودش نمیخاد دیگه عزیزم ... امان از دست این خانواده ها ... بنظرم بخاطر هیچکس خودتو تغییر نده چون تو در خودت بودن زیبایی .. من که کلا با ازدواج فامیلی هم مخالفم ولی شمارو نمیدونم ...ولی بازم اگه خودت راضی بهش فکر کن
تغییر نکن وگرنه تا اخر باید تابع باشی چیزی هم نگو اگر گفتن بگو خودشون ک حرفی نزدن ،وایسا بیان بعد با خانواده فک کن ،یعنی نظر ما انقد سرنوشت سازه برای دخترای نی نی سایت هی میان مشورت از خاستگار میگیرن؟
من باشم خودمو بخاطر هیچ کس عوض نمیکنم. بنظرم صبر خودش پا پیش بزاره شاید توی رودروایسی مونده باشه
تو هیچ کاری نکن تا پسره خودش حرفی نزده و مستقیم نیومدن خواستگاریت
از دوران دانشگاه میگفتن پسرخالم میخوادم من عروس اونم . اما اون حرفی نمیزد ما فقط سلام خدافظ میگفتیم
امسال با یکی دیگه عقد کرد
