من تو یک ساختمون ۴طبقه با مادرشوهرم و مستاجران زندگی میکنم... ما طبقه اخریم بعد چندروز پیش بنایی داشتیم یکم خاک ریخته بود تو پله و خونمونم که حسابی خراب کاری شده بود من فقط روزا وقت میکردم کف زمین و دیوارو تمیز کنم و همش سحری افطاری بپزم از راه پله یادم رفته بود... کلا هم عادت ندارم راه پله تمیز کنم همیشه مامانم کارگر میگرفت... بعد اینجاماهی یکبار طی و دسمال میکشم... حالا داشتم ظرف میشستم و میخاستم افطاری حاضر کنم دیدم خواهر شوهرم سه تایی اومدن تو پله با همه همسایه ها دارن پله میشورن هرکی طبقه خودش و کلی هم غر غر میکردن... شوهرم رفت بیرون تو پله بهش گفتن همش تقصیر توعه تو بنایی داشتیم تنبلی کردی تمیز نکردی بعد شوهرم رفت لوله کشی بیاره منم خیلی ناراحت شدم که چرا صدام نکردن اگ صدا میزدن من ب دو دقیقه میشستم حالا دیدم خیلی ضایع شده پله هامون کثیفه رفتم دسمال برداشتم اروم اروم ک بقیه نفهمن دوبار دسمال کشیدم الان لوله کش بیاد ابروم نره بگه چقد پله هاشون کثیفه🙁شما بودین ناراحت نمیشدین؟؟؟ انگار من غریبه ام
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.