امروز به شوهرم گفتم بچه رو ببر تراس آفتاب بخوره برداشتش برد پایین حیاط ننه شوهرمم اومد سریع حیاطو بچه رو بغل کرد گفت چه خوب راه بیافته هر روز خودش میاد حیاط من پم ترس ورم داشت نمیخوام این همه وابسته هم بشن شاهرم که به اندازه کافی وابستشون هست نمیخوام تو تربیت بچمم دخالت کنن توروخلا ر کی راهی کاری بلده بهم بگه از بس حرص خوردم ازین کارا دارم میمیرم شوهرمم اصلا به فکر نیست همش میگه ندارم ندارم درصورتی کهاماشینشا بفروشه ویکم از سرمایه مغازش میتونه بخره
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
عزیزم اولا یه کم باید تحمل کنی، دوما باید گولش بزنی که اینجا نشستیم با رهن دادن خونه جدید خونه بخر، در کل با حرص خوردن چیزی درست نمیشه، اولش قبول کردی، بعد هم با سیاست باید پاشی
خب تا حالا چه اقدام جدی ای انجام دادی که خونه رو عوض کنه؟ یه بار جدی برخورد کن مجبور میشه عوض کنه دیگه
خدایا شُکرت که من مامان یه نی نی سالم و صالح و زیبا شدم، ♥️دوست عزیزم میشه واسه اینکه نی نی ام،سروقت خودش سالم بیادبغلم یه صلوات بفرستی،ممنونم🤗..خدایا نی نی ام رو سالم سروقت خودش بزاربغلم آمین♥️
به نظر من که اشکال نداره خب پدربزرگ مادر بزرکن معلومه که وابسته نوشون میشن معلومه دوسش دارن تو روخدا سخت نگیرید اتفاقا باید استفاده بکنی از این موقعیت اینجوری به کارات میرسی