یاد بابام افتادم منو همسرم یه بار خونشون بودیم تو اتاق خواب همسرمم پر و پاچه بیرون بابام صبح خواسته بره سر کار اومد تو اتاق ما 🤣 نمیدونست ما اونجاییم. ببخشید گفت رفت حالا همسرمم نگران پر و پاچش بود که بابام دیده 🤣🤣🤣 سه تایی فقط چند ثانیه زل زده بودیم بهم
حس بدیه یهو قافل گیر میشه ادم
شاید مادرشوهرت نمیدونسته اونجایید دیگه تو رودربایستی جا انداخته خوابیده اونجا بعدش🤣اینو جهت دلداری گفتم