الان یه ساله ازدواج کردم و همسرم حتی نمیذاره خونه مامانم برم ولی خودش همش منو می دیوونه و با دوسش میره بیرون دیروز خدا رسواش کرد و دروغش بر ملا شد شد حالا بجای شرمندگی بهم میگه منم الان که ماه رمضان هست اجازه نمیدهم بری کلاس قرآن
من دیروز برای اولین بار رفتم کلاس قرآن و اونم بعد از رسوایی ش این حرف زد بجای اینکه شرمنده از دروغ هایی که گفته بشه
دیگر از رفتن به دکتر زنان متنفرم اصلا خاطرات خوبی ندارم هر چه خاطره است یاس و ناامیدی است دست خودم نیست هر بار که با تست منفی روبرو میشوم تمام آرزوهایم یکباره خاموش میشود،تا به کی اینهمه صبر؟؟ خسته ام از نگاه های پرسش گر دیگران 😔خدا کاری بکن🙏
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چون بیمار هست میگه من مرد هستم میتونم هرجا دلم خواست برم اما تو زنی بدون اجازه من حق نداری بری و منم ...
بگو اینکارت اصلا درست نیست اگه خواهرت الان جای من بود چی میگفتی؟؟.
دیگر از رفتن به دکتر زنان متنفرم اصلا خاطرات خوبی ندارم هر چه خاطره است یاس و ناامیدی است دست خودم نیست هر بار که با تست منفی روبرو میشوم تمام آرزوهایم یکباره خاموش میشود،تا به کی اینهمه صبر؟؟ خسته ام از نگاه های پرسش گر دیگران 😔خدا کاری بکن🙏
پریروز با دوستش رفته بود بیرون دیروز هم میخواست بره اما به من گفت که نمیره اما اشتباهی به من پیام داد که آره رفیق بذار خانومم بیارم خونه زودی بعد باهم میریم بیرون