من ۳۲ سال سنمه متاهلم بچه دارم
هنووووز مادرم مراقبمه....دقیقا مثل یه بچه کوچیک مراقبمه
نمیدونم مادرای الان چشون شده واقعا
آره چندوقت پیش یه دوقلو رو دزدیدن خداروشکر زود متوجه شدن گرفتنشون
منم چند سال پیش تو محله ما اتفاق افتاد
زن و شوهر میرن دنبال خونه بگردن از عصر به اون ور که اقاهه از سر کار میومده
دختر ۱۰ ساله و پسر ۷ سالشون تو خونه تنها بودن وقتی پدر و مادرشون بر میگردن هر چی می گردن اینا رو پیدا نمی کنن
اخرش در یه صندوق قدیمی رو باز می کنن جفتشون خفه شدن اینقدر که بصورت هم چنگ زده بودن بیچاره ها پوست صورتشون کنده شده بود
رفته بودن داخل صندوق چفتک درش بسته شده بوده
دیگه پدر و مادرشون بدای همیشه از اون محل رفتن اگه زنده بود پسرشون الان ۳۰ سالش بود
من یه دختر پنج سال و نیمه دارم از زمانی که به دنیا اومده تا الان حتی یه لحظه هم تنهاش نزاشتم با این حال یه بار تو یک سالگی مادرشوهرم شکلات کشی چپونده بود تو دهنش نفسش بالا نمی اومد از سقف دهنش کشیدم بیرون یه بار تو سه سالگی تا کمر از پنجره طبقه سوم رفته بود بیرون یه بار هم داشت سیخ کباب رو فشار میداد که بزنه تو پریز برق خدارو هزار مرتبه شکر هر سری هم خدا خودش رحم کرد که به موقع رسیدم ولی الان تو خونه ای که هستیم متاسفانه همسایه هامون بچه های کوچیکشونو از صبح میفرستن تو کوچه و خیابون بدون ماسک جایی که ماشین رفت و آمد داره ولی من نمیزارم دخترم این کارو کنه چون واقعا استرسی بهم داده که نمیتونم مثل بقیه بیخیال باشم الان جوری شده که دخترم با من ناراحته همیشه میگه تو مامان بدی هستی تو نمیزاری من مثل بقیه بچه ها برم بازی کنم تو هم باید مثل مامان بچه ها باشی هررررر روز هم کارش گریه و لجبازی شده واقعا موندم چکار کنم😔
