سه ساله ازدواج کردم از همون روز اول خسیس بود تو خرید عروسی هی میگفت یه چیز مناسب تر بردار. گفتم باشه پس انداز زندگیمون میشه. حالا که اومدم تو زندگیش فهمیدم ذاتش همینه و فهمیدم تو حسابش پر بود .هیچوقت خرید عید یا حتی هدیه ای برام نخریده ، برای خرج خونه هم حاضر نیست چیزی بخره تو سه سال دو کیلو گوشت خریده .همیشه با حبوبات و ماکارونی و سیب زمینی و بادمجون و اینجور چیزا شکممونو سیر کردیم.ماه رمضونا با نون و پنیر روزه میگرفتم خودم دوسال سرکار بودم نمیذاشت گوشت و مرغ بخرم میگفت بزار قسط داریم کلا چون خودش گوشت و مرغ زیاد دوست نداره نمیخره .ولی میوه چون دوست داره همیشه تو یخچال باید باشه.خب منم دلم قرمه سبزی و قیمه میخواد مگه من آدم نیستم فقط به فکر خودشه خسته شدم . به هیچ کسم نمیتونم حرفی بزنم اونوقت فکر میکنن برا شکممه ولی فقط که شکم نیست واقعا زندگی برام سخت شده.
اینا بهونس
تو ده بار دعواش کن بگو خوراک خوب میخوام
مشکل از خودته ک میسوزی و میسازی یعنی چی ک نمیخزه غلط کرده نمیخره وظیفشه.. این ادم هیچ مار نمیکنه مگه میشه ادم گوشت نخره خب مریض میشی تو که
باهاش صحبت کن عزیزم
بدن شما هم به یه یسری مواد احتیاج داره ایشون نباید فقط به خودش فک کنه ک
عزیزم وقتی خودت درامد داری بخر نیازی به اجازه ی اون نیست که
خیلی سخته زندگی با همچین مردابی
شوهر خوابم هم همینطور خسیس ولی روی خوردن اصلا خسیس نیست چون خیلی شکمویه ولی روی لباس و بقیه چیزا ... اوووو دیوانه میکنه خواهرمو
تا حالا چطور ساکت نشستی؟؟؟؟ مجبورش کن هرچی لازمه بخره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
