بچم دختره

بار اوله تگ کردم اونم شانس من نشد 

اسی نیلا ترکیده

خاله منم بعد کلی نازایی و بدو بدو بچه دار شد پسر بود دوستش داشت ولی چون بخاطرش حرف زیاد شنیده بود از خانواده شوهرش ته دلش سرد بود ازش ولی دخترشو که بدون هیچ اقدامی و..... باردارشد یهویی خیلی دوستش داره هرسری پسرش اذیتش کردنی پیش ما میگه من بخاطر این همه عذاب کشیدم 😆

عزیزم 😍 ان شاالله که بتونیم جفتشون رو یکسان دوست داشته باشیم 

خدا کنه برای منم اقدام کردیم زود بگیره و هی سقط نشن بمونه برام دلم یه بارداری آسون میخواد بارداری ای که سر بچه م داشتم رو بشوره ببره😍 

عزیزم نمیدونم دلیل این حرفت چی میتونه باشه یا اینکه شایدفکر کنی من خودمم هم عقیده ی اونا بوده باشم که بخودش ب قول شما جرات دادن و اینو گفتنه...

بعضی آدما بی ادب تر از اینن که به شما نگاه کنن، چ بسا وقتی میبینن تو شادی با حرفاشون سعی در ناراحتت کردنت دارن و اطرافیان من هم متاسفانه جز این گروه بودند... اما من مقابل تمام عقاید مرد سالاری می ایستم حتی اگر هیچ عدالتی نباشه

نه عزیزم حتما برو خدایی نکرده جدا از جنسیت یه وقت مشکلی داشت میخوای چیکار کنی 

من خودم بچه اولم دختره صحیح و سالم 

ولی سر ابن دومی ان تی گفتن بالاست با اینکه دلم روشن بود ولی خوب امینو دادم و چقدر هزینه کردیم با اینکه دستمون خالی بود 

جای دولتی برو ازاد نرو 

من سونو ان تی حدود ۱۱۰ تومن شد 

انومالی حدود ۲۵۰

منم شوهرم خورده تو پرش خودم خوشحالم دوتا دختر شدن 

وای اره ادم بیشعور همه جاهست 

من پدرشوهرم با اینکه اصلا جنسیت بچه م مشخص نبود میگفت بیایید برید سلفری بدید پولش من میدم اگه دختر بود سقط کن 🥴🥴

🤣🤣🤣🤣🤣🤣 طفلکی 🤣🤣🤣  پسرا کلا شیطونن دیوار راستو بالا میرن 

😑😑😑😑 مگه میشه این همه بی شعوری توی یه آدم بگنجه 

جا نمیشه واقعا 

شوهرت چی جوابشو داد؟ باید می شست پهنش میکرد قشنگ 

بله واقعا کم نیستن اینجور آدما و من و شما هم هیچ تقصیری دز مقابل این رفتازی ک بامون میشه نداریم... من جلوشون دراومدم خیلی هم قاطعانه جوابشونو دادم اما باز دلم شکست دلم بحال دخترم سوخت که همچین عمو و عمه و مادر بزرگی داره

نه این ساکته خالم روش خیلی حساسه دخترش ماشین صفره با دوچرخه خط انداخت گفت فدا سرت 😐ولی پسر خاله بنده خدا در میاشین دست بزنه میکشتش خیلی مظلومه 🤣

پشت تلفن داشت به خودم میگفت که منم بدون اینکه جوابش بدم گوشی انداختم طرف شوهرم اونم یکم با باباش بحث کرد دخالت نکن به تو ربطی نداره که ولی باباش پشت سر هم حرف خودش میزد شوهرمم ناراحت شد گفت اگه میخوای از این حرفا بزنی نه ما نه شما عمرا دیگه بیام خونت و این حرفا گوشی قطع کرد زنگ زد مامانش گفت شوهرت جمع جور کن 

مادرشوهرمم گوش پدرشوهرم پیچوند گفت دخالت نکن 

ولی کلا خیلی پسری هستن خیلی خیلی