کمکم کنید من اخر نفهمیدم چکار کنم بچه هااا.یه ثوابی کنید منو نجات بدین.با کلی تحقیق به این نتیجه رسیدم این چهار تا خوبن البته اسنوا هم نصف نصف راضی و ناراضی هستن.کسی ازین مارکا داشته راضی بوده؟خواهشا اگر راضی بوده بیاد بگه چه مدلی گرفته
نوشته بود ...شباهت من و دیوار های خانه ام این است که هر دو به ناچار ایستاده ایم.....😭..من زنی بودم که صدمو برا شوهرم گذاشتم اما هیچ وقت کافی نبودم ...زنی شدم که دیگه از مرگ هیچ ترسی ندارم ....شرایط مالیم خیلی بده ...خیلی خیلی محتاج دعاتونم 😭من یکی از طرفدارای الناز شاکردوستم اسم پروفایلمم بخاطر اونه
همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏